menu button
سبد خرید شما
سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط و دوستی ها
حوری بافته چی  |  1404/09/05  | 
ما با هم دوستیم، چون...

سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط و دوستی ها


در همه‌ی فرهنگ‌ها، «دوستی» یکی از روابط مهم به‌شمار می‌رود. دوستی رابطه‌ای توأم با محبت، احترام و صمیمیت پایدار بین دو فرد و اولین ارتباطِ انتخابی است که از دوره‌ی کودکی ساخته می‌شود. هنگامی که در زندگی با رویدادهای مهمی مثل مشکلات عاطفی، مسائل خانوادگی یا مالی، مهاجرت، بیماری و مرگ عزیزانمان مواجه می‌شویم، این دوستان ما هستند که به یاری‌مان می‌آیند. دوستان به منزله‌ی گواهان ما در فراز و نشیب‌ها، دردها و رنج‌ها، شادی‌ها و گریه‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌ها، بیماری‌ها و تولدها و مرگ‌هایی هستند که در زندگی با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم؛ همان‌گونه که ما شاهد و گواه آن‌ها هستیم. ما با یکدیگر همدلی و همدردی می‌کنیم، جشن می‌گیریم، اندوهگین می‌شویم، خشمگین شده یا از ته دل می‌خندیم همراه با فنجان‌های دو نفره، گپ‌های طولانی، قدم زدن‌های بی‌هدف در پیاده‌روها، چت‌های چند نفره، دور‌همی‌های دل‌انگیز و...


اما هنگامی که با چالش‌های متفاوتی در زندگی مواجه می‌شویم، دوستی نیز می‌تواند مانند فرآیندهای دیگر، تحت‌تأثیر قرار گیرد. ازدواج، مهاجرت، تولد فرزندان، اختلافات و تعارض‌های حل‌نشده، تغییرات شناختی و باورهای فردی و ... می‌توانند باعث ایجاد فراز و فرودهایی در مسیر رفاقت‌ها شوند. اما ایجاد این فاصله در روند دوستی بدین معنا نیست که چنین رابطه‌ی انتخاب‌شده و ارزشمندی، امکان پیوند مجدد را نداشته باشد. امروزه شبکه‌ی گسترده‌ی ارتباطات اجتماعی، امکان این پیوند را مجددا در دسترس ما قرار داده است.



دوستی در چند قاب از زندگی

در هر مرحله از رشد آدمی، علاوه بر اینکه دوستی تعریف خاص خود را دارد، بلکه تغییر قابل‌ملاحظه‌ای هم می‌کند. ولی نقش رفاقت در مراحل مختلف زندگی آدمی چیست؟ کودک از چه سنی دوستی را آغاز می‌کند؟


نوزاد آدمی در گروه همتایان در مقایسه با گروه ناهمتایان در تعاملات خود با حالتی قابل‌پیش‌بینی و منظم رفتار می‌کند. کودکان در دو سال اول زندگی، در بازی‌ها از الگوهای ثابت و الویت‌های پایداری پیروی می‌کنند.

دوستی‌ها در دوره‌ی مدرسه به‌تدریج شکل دوستی‌های دوره‌ی بزرگسالی را می‌گیرد. معنای دوستی برای کودکان به منزله‌ی اولین تجربه‌ی برابر و مساوی است، زیرا رابطه با والدین در روابط خانوادگی همراه با قدرت و تسلط است، اما در رابطه با دوستان، تصمیم‌گیری و قدرت به صورت سطحی تقسیم می‌شود. در این نوع رفاقت‌ها، ارزش‌ها و قوانین مشترک اهمیت یافته و خود‌ابرازی در گروه کودکان شکل می‌گیرد.

سال‌های نوجوانی نشانگر دوره‌‌ای بحرانی در دوستی‌هاست. عوامل مختلفی مانند توانایی‌های شناختی و تلاش برای استقلال از والدین در شکل‌گیری روند دوستی در این دوره پررنگ می‌شود. یکی از ویژگی‌های دوستی این زمان، رابطه با جنس مخالف است که در آن خودابرازی کمتری وجود دارد. گرچه در این دوستی‌ها ثبات و پایداری اندکی به چشم می‌خورد اما این روابط به‌تدریج به شناخت نوجوان از هویت جنسی‌اش کمک می‌کند.

دوستی اما در دوره‌ی بزرگسالی معنای گسترده‌ای دارد و تغییرات مراحل زندگی مانند ازدواج، پذیرش نقش والدینی، تغییرات شغلی، نقل مکان به شهر دیگر یا مهاجرت، بازنشستگی، بیماری، مشکلات مالی یا خانوادگی ... در روند این دوستی‌ها تأثیر می‌گذارد.

مردان و زنان در این دوره برای انتخاب دوست معیارهای متفاوتی دارند. مردان بیشتر معیارهایی مانند همکاری گروهی، علایق مشترک و کار را مبنا قرار می‌دهند؛ در‌حالی‌که زنان معیارهایی چون همدلی و ارتباط احساسی را جزو اولویت‌های دوستی‌شان می‌دانند. لازم به ذکر است که این تفاوت دیدگاه می‌تواند ناشی از هنجارهای اجتماعی و انتظارات متفاوتی باشد که بر اساس جنسیت در طول زمان و از لحاظ فرهنگی به زنان و مردان از کودکی القاء می‌شود. اما نباید از نظر دور داشت که عامل تفاوت جنسیتی در دوستی، مسئله‌ای اغراق‌شده است. به طور کلی، تفاوت‌های فردی در ایجاد و برقراری ارتباط بسیار مهم‌تر از تفاوت‌های جنسیتی است.



سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط و دوستی ها


نظریه‌ی دلبستگی و دوستی

نظریه‌ی دلبستگی یکی از مطرح‌ترین نظریات معاصر در زمینه‌ی روابط انسانی است که توسط «جان بالبی» مطرح شده است. بالبی معتقد است که رابطه‌ی کودک با والدینش نه‌تنها می‌تواند در شکل‌گیری شخصیت کودک مؤثر باشد، بلکه این تأثیر در طول زندگی فرد ادامه می‌یابد. با شناخت الگوهای دلبستگی، می‌توانیم به علت چگونگی ارتباط افراد با یکدیگر، تعامل، نحوه‌ی پاسخ‌گویی و قضاوت‌هایشان پی ببریم. ما با درک الگوهای دلبستگی می‌توانیم تا حد زیادی به چگونگی روند دوستی‌های خود پی برده و تعیین مرزبندی در دوستی‌ها و پایبندی و احترام به مرزهای دیگران را بیاموزیم. نظریه‌ی دلبستگی، بحثی کلی، پیچیده و در عین حال بسیار ظریف و سایه‌وار است و نمی‌توان آن را نظری کامل و جامع فرض کرد. در ادامه‌ی بحث، تحقیقات معاصر و جدید و انتقادات مرتبط با آن را نیز مطرح خواهیم کرد.


الگوهای دلبستگی

براساس نظر جان بالبی، چهار الگوی دلبستگی وجود دارد:

1. دلبستگی ایمن

2. دلبستگی اضطرابی

3. دلبستگی اجتنابی

4. دلبستگی ناپایدار


دلبستگی ایمن

این دلبستگی بر پایه‌ی احساس ارزشمندی، اعتماد، مراقبت و توجه بنا شده است. افراد بر این پایه، به روابط، دیدگاهی مثبت داشته و به خودارزشمندی باور دارند. آن‌ها از صمیمیت اجتناب نمی‌کنند و هنگام اختلاف به صورت فعال رفتار می‌کنند. این رفتارها بدین دلیل است که در کودکی، والدینشان نیازهای آن‌ها را برآورده کرده‌اند؛ نه به این خاطر که والدینی کامل بوده‌اند، بلکه به این علت که به آن‌ها توجه کرده و می‌دانسته‌اند که چگونه رابطه‌ای توأم با اعتماد و امنیت را حفظ کنند. فرد دلبسته‌ی ایمن، با دوستان خود مرزبندی صحیحی را ساخته و به چهارچوب آن‌ها احترام می‌گذارد. در واقع دوستی آن‌ها بر اساس اعتماد و احترام متقابل برقرار می‌شود.


دلبستگی اضطرابی

افراد دلبسته‌ی اضطرابی به ارزش‌های خود باور ندارند و همیشه می‌ترسند که ترک یا طرد شوند؛ به همین دلیل، برای کسب ثبات هیجانی و احساسی به دیگران وابسته می‌شوند. این افراد، اکثرا به دوستان خود وابسته‌اند و نسبت به آن‌ها احساس مالکیت می‌کنند. آن‌ها در کودکی تجربه‌‌ی طرد‌شدگی یا غفلت را از سوی والدینشان داشته‌اند و همین مسئله باعث احساس ناامنی در آن‌ها شده است. این گروه از افراد در رابطه‌ی دوستی همواره می‌ترسند که از سوی طرف مقابل ترک شوند و همین مسئله بر روابطشان تأثیر منفی می‌گذارد.


دلبستگی اجتنابی

افرادی با این نوع دلبستگی تا حد زیادی مستقل‌اند و با صمیمیت مشکل دارند. برای آن‌ها خود اتکایی در اولویت است و در صورت بروز اختلاف و تعارض ترجیح می‌دهند که رابطه را ترک کنند. نیازهای این گروه از افراد در کودکی از سوی والدین بی‌ارزش تلقی شده یا از لحاظ احساسی، والدینی دور از دسترس داشته‌اند. دلبسته‌ی اجتنابی یاد گرفته برای حمایت احساسی فقط به خودش اعتماد کند و برای کمک خواستن، به کسی اتکا نکند. برای آن‌ها خود‌ابرازی کاری دشوار است زیرا با دوستان خود همواره فاصله را حفظ کرده و صمیمیت برایشان سخت است.


دلبستگی ناپایدار

دلبسته‌ی ناپایدار، ترکیبی از رفتارهای اضطرابی و اجتنابی را دارد. این افراد ممکن است هم برقراری یک رابطه و صمیمیت را بخواهند و هم از طرد شدن بترسند، زیرا به این باور رسیده‌اند که روابط غیر‌قابل‌اعتمادند. دلبسته‌ی ناپایدار، والدینی داشته که رفتاری توأم با ترس را به او القاء کرده‌اند. کودکی او با والدینی سوءرفتارگر با رفتارهای آزاردهنده همراه بوده که هم به آن‌ها نیاز داشت و هم از آن‌ها می‌ترسید. این افراد در دوستی‌ها می‌خواهند که اعتماد را حفظ کنند، ولی در بیان و ابراز نیازهایشان مشکل دارند، زیرا نمی‌دانند که این کار امن است یا خیر. آن‌ها هم از طرد‌شدن و هم از صمیمیت می‌ترسند و حالتی دوگانه را به دوستان خود منتقل می‌کنند.



سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط و دوستی ها


نظریه‌ی دلبستگی و تحقیقات معاصر

بحث در زمینه‌ی الگوهای دلبستگی بسیار ظریف، حساس و در عین حال پیچیده است و نباید آن را نظری کلی و قابل‌شمول برای همه‌ی افراد فرض کرد. حتی اگر براساس نظر بالبی بدانیم که کدام‌یک از الگوهای دلبستگی منطبق با ماست، آنگاه چه می‌شود؟ آیا این تطابق کامل و جامع است؟

آنچه روشن است تأکید بسیار زیاد نظریه‌ی دلبستگی بر رابطه‌ی مادر و فرزندی است و تأثیر دیگر روابط خانوادگی را تقریباً نادیده می‌گیرد.

«سالوادور مینوچین»، خانواده‌درمانگر، می‌گوید: «نظریه‌ی دلبستگی بر رابطه‌ی مادر و فرزند تمرکز می‌کند و ارزش و تأثیر دیگر روابط خانوادگی را نادیده می‌گیرد. کل اعضای خانواده (نه فقط مادر یا مراقب اولیه) شامل پدر، خواهران و برادران، پدر‌بزرگ و مادر‌بزرگ و حتی عموها و عمه‌ها و ... در تجربه‌ی کودک مهم و مؤثر هستند و من هنوز نتوانسته‌ام در این نظریه سخنی درباره‌ی اهمیت این افراد در زندگی کودک پیدا کنم.»


تحقیقات معاصر به پدیده‌ی دلبستگی و دوستی این‌گونه پرداخته که چرا برخی از افراد، علی‌رغم الگوهای دلبستگی‌شان، در برقراری دوستی‌ها موفق‌تر و برخی دیگر ناموفق‌تر عمل می‌کنند. تحقیقات تازه بر اهمیت این نکته تأکید می‌کنند که گرچه والدین و به‌خصوص مادر در شکل‌گیری این الگوها در پهنه‌ی زندگی نقش مهمی ایفا می‌کنند، اما الگوی دلبستگی فرد در طول زندگی ممکن است با توجه به عوامل مختلف دیگر تغییر کند.

هنوز روشن نیست که دلبستگی‌های دوره‌ی کودکی تا چه اندازه می‌تواند در روابط بزرگسالی و دوستی‌های این دوران مؤثر باشد. از یک سو ممکن است دلبستگی مشابهی ایجاد کند؛ یعنی کسی که اجتنابی است و باور دارد جهان غیر‌قابل‌اعتماد است، همین دیدگاه را به رابطه با دوستانش در بزرگسالی نیز منتقل کند.

در‌حالی‌که برخی تحقیقات نشان داده دلبستگی‌ها، تنها وابسته به دوره‌ی کودکی نیستند، بلکه به ویژگی‌های دیگری مانند «شناخت‌ها»، «کیفیت روابط فردی» و «تأثیر دیگر اعضای مهم و مؤثر خانواده» نیز مربوط می‌شوند. بنابراین کسی که در کودکی دلبستگی ناایمن داشته، ممکن است بالعکس و به صورت جبرانی با دوستانش دلبستگی ایمن برقرار کند؛ یعنی دلبستگی ناامن را در روابط خود جبران کرده و با دوستان خود دلبستگی قوی و با‌کیفیتی را شکل دهد.

پس همان‌گونه که در آغاز بحث گفته شد نظریه‌ی دلبستگی بحثی پیچیده، بسیار ظریف و حساس است و نمی‌توان آن را قابل‌شمول برای همه‌ی افراد و در همه‌ی روابط دانست.



سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط و دوستی ها



دوستی و سازگاری اجتماعی

تحقیقات تجربی بر رابطه‌ی میان دوستی و سازگاری اجتماعی تأیید کرده است. به عبارت دیگر، افراد سازگارتر و منعطف‌تر می‌توانند در طول زمان دوستان بهتری باشند.


در این رابطه، موارد زیر را به یاد داشته باشید:

•   شاید دوستان زیادی داشته باشید، ولی آیا مرزهای صمیمیت و اعتماد را می‌شناسید؟ پس مرزهای یکدیگر را محترم بشمارید.

•   گوش‌کردن فعال نیازمند تمرین است؛ بدین معنی که گاهی با بازخوردهای درست و بجا به صحبت‌های دوستتان گوش دهید تا بداند او را درک کرده‌اید.

•   دوستی فرایندی دو طرفه است. از حرف‌زدن درباره‌ی خودتان نترسید. آسیب‌پذیری بخشی از ایجاد اعتماد و صمیمیت است.

•   دوستی مانند هر رابطه‌ی دیگری در طول زمان ساخته می‌شود؛ پس برای ایجاد اعتماد و صمیمیت تعجیل نکنید.



دوستی - تعارض

•   آیا تا‌به‌حال رابطه‌ی شما با یکی از دوستانتان بدون اینکه علت آن را بدانید منجر به اختلاف شده یا پایان یافته است؟

•   آیا تا‌به‌حال رابطه‌تان با یکی از دوستانتان منجر به اختلاف شده یا پایان یافته است و شما «علت» را می‌دانید، ولی نمی‌دانید چگونه آن اختلاف را ترمیم کرده یا مجددا دوستی‌تان را برقرار کنید؟


یکی از زمان‌هایی که می‌توان بر اساس آن به تأثیر الگوی دلبستگی در روند دوستی پی برد، هنگام اختلاف و تعارض است. رفتار ما به هنگام اختلاف و تعارض منعکس‌کننده‌ی کودکی اولیه و الگوهای یادگیری ماست. هنگامی که با دوستمان دچار تعارض می‌شویم، الگوهای یادگیری و دلبستگی اولیه‌مان بر چگونگی پاسخ‌دهی و واکنش‌های ما تأثیر می‌گذارد.


•   آیا هنگام اختلاف و دعوا، احساس تهدید می‌کنید که مبادا دوستی‌تان پایان یابد؟

•   آیا فکر می‌کنید که دیگران به دوستی شما حسادت می‌کنند؟

•   آیا موقع دعوا و اختلاف واکنش شما سکوت و قهر است؟

•   آیا معمولاً از بحث‌کردن در مورد موضوع طفره می‌روید؟

•   آیا معمولاً وقتی مسئله‌ای مطابق میل شما نیست، خشمگین و عصبی می‌شوید؟


هر یک از این رفتارها در واقع واکنشی برای محافظت از خود است و به الگوهای دلبستگی کودکی وابسته است.


«استر پرل»، روان‌درمانگر، می‌گوید: «گاهی ایجاد وقفه در روند دوستی، مهم‌ترین جنبه‌ای است که باعث رشد آن می‌شود. در حقیقت این وقفه موجب می‌شود که افراد دوباره خود را به عنوان انسان و دوست بازتعریف کرده و ویژگی‌ها و خصوصیات خود را مجدداً ارزیابی کنند.»

برای بسیاری از ما که تجربه‌ی از‌دست‌دادن دوست مهمی را در زندگی داشته‌ایم، گاهی پیوند مجدد فقط می‌تواند با این جملات ساده شروع شود: «دلم برات تنگ شده. می‌خواستم بدونم توی این مدتی که از هم دور بودیم، زندگی با ما چه کرده. میشه لطفاً وقت بذاری همدیگه رو دوباره ببینیم؟»

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background