menu button
سبد خرید شما
توانگران چگونه پول خرج می‌کنند؟
موفقیت  |  1404/05/30  | 

توانگران چگونه پول خرج می‌کنند؟


شکم بچه‌هایش را گاهی نمی‌تواند سیر کند، ولی میلیون‌ها تومان خرج خرید مبل سلطنتی می‌کند تا نشان دهد که وضع زندگی‌اش بد نیست! جهیزیه‌ی دخترش کامل نیست و هنوز نتوانسته دخترش را به خانه شوهر بفرستد، اما با قرض و وام تلفن همراه گران‌قیمت می‌خرد تا به بقیه نشان دهد که آن‌قدرها هم از قافله‌ی پول‌دارها عقب نمانده است! چشمان گود‌افتاده و رنگ‌و‌روی زرد بچه‌هایش حکایت از تغذیه‌ی ناسالم دارد، ولی حاضر نیست النگوهای دست خودش و گوشواره‌های گوش بچه‌هایش را بفروشد، نکند مردم بگویند او فقیر است و لااقل جزو طبقه‌ی خوش‌درآمدها نیست! اما آیا به نظر شما چنین آدمی توانگر است؟


در پاسخ به این سوال باید گفت که معلوم است که نه! همه می‌دانند که توانگران چنین نیستند و اصلا برایشان نظر بقیه در خصوص میزان مال و ثروت آن‌ها بی‌اهمیت است. پس چرا با وجود این، خیلی‌ها هنوز اصرار دارند که حفظ ظاهر و خرج‌کردن برای تجملات مهم‌تر از پرداختن به باطن و اصول است؟

جواب این سوال را باید در تصور غلط انسان‌ها نسبت به طرز تفکر توانگران دانست و در اهمیت زیاد دادن به حرف‌های مردم جست‌وجو کرد.

داستان «شاهزاده و گدا» اثر «مارک تواین» را حتما خوانده‌اید و احتمالا فیلم آن را چندین بار از شبکه‌های تلویزیونی دیده‌اید. در این داستان یک شاهزاده وقتی متوجه شباهت عجیبش با یک پسر گدای هم‌سن‌و‌سال خودش می‌شود، لباس‌هایش را با او عوض می‌کند و وارد جامعه‌ی گدایان می‌شود. ولی هرگز نمی‌تواند خوی و رفتار فقیران را بپذیرد و با آن‌ها کنار بیاید؛ یعنی با وجودی که لباسش فقیرانه بود و در محیط فقیران هم زندگی می‌کرد، هنوز هم مانند شاهزادگان با زندگی و اطرافیانش برخورد داشت. او اصلا اصراری نداشت که لباسش را به رخ دیگران بکشد. حدس بزنید چرا؟ چون همه چیز داشت! او با وجودی که دیگران باورش نمی‌کردند، اما خودش باور داشت که شاهزاده است و اصلا در بند این‌جور ادا بازی‌ها نبود. توانگران واقعی هم چنین‌اند.

کمی به عکس‌های غیر‌رسمی «بیل گیتس»، میلیاردر معروف نگاه کنید. او با لباسی کاملا عادی و از همه مهم‌تر ارزان‌قیمت در خیابان‌های شهر با دمپایی راه می‌رود و به همراه زنش نقشه می‌ریزد که پول اضافه‌اش را چگونه برای بهسازی زندگی فقیران کشورهای مختلف جهان خرج کند که واقعا به دردشان بخورد. مثلا سیستم آبرسانی آن‌ها را بهبود بخشد و یا مانع از شیوع بیماری‌های فراگیر بین کودکان و زنان شود.

اینکه او چگونه با اضافه‌ی پول خودش رفتار می‌کند موضوع دیگری است، اما نکته اینجاست که جناب توانگر و خانواده‌اش فقط به اندازه‌ی نیاز از پولشان برداشت می‌کنند و اصلا هم به نظر بقیه نسبت به میزان ثروتی که دارند اهمیتی نمی‌دهند.

شاید بگويید که خیلی از میلیونرها را می‌شناسید که برعکس بسیار متکبر و فخر فروش‌اند و احساس می‌کنند که به واسطه‌ی ثروتی که پشت سرخود دارند، یک‌سروگردن از بقیه بالاترند. اما باید بین توانگر و میلیونر تفاوتی قائل شوید و به این نکته‌ی کلیدی توجه داشته باشید که توانگر فرقش با میلیونر این است که اگر هر دو همین الان تمام ثروت خود را از دست بدهند، شخص توانگر می‌تواند در اندک مدتی دوباره توانگر و ثروتمند شود و آن میلیونر بی‌خبر از اسرار توانگری، برای همیشه باید با دنیای ثروتمندان خداحافظی کند و به قبیله‌ی فقیران بپیوندد.

حال دوباره از شما می‌پرسم: توانگران چگونه پول خرج می‌کنند؟

جواب فوق‌العاده ساده و زیرکانه است: «توانگران هوشمندانه و به اندازه‌ی نیاز خودشان خرج می‌کنند!»

اگر جنس ارزان‌قیمت و خوبی، کیفیت و دوام کافی داشته باشد، شک نکنید که یک توانگر آن را می‌خرد. او اصلا مانند فقیران با اجناس گران مغازه‌ها برخورد نمی‌کند که چون یک جنس گران است پس لاجرم كيفيتش خوب است. بر عکس، به نیاز خودش نگاه می‌کند و اینکه آیا چیزی که می‌خرد از لحاظ کیفیت نیاز او را برآورده مي‌كند يا خير. در صورت مثبت بودن جواب، جناب توانگر بدون هیچ درنگی و بدون اینکه در قید برند و مارک و... باشد، آن جنس را می‌خرد و از مغازه بیرون می‌رود.

شاید برای شما هم حیرت‌انگیز باشد، اما بد نیست بدانید که عمده‌ی خریداران اجناس گران‌قیمت مغازه‌های لوکس و تجملی و به‌اصطلاح بالا‌شهری اشخاص متوسط و فقیر جامعه‌اند و عموما توانگران اصلا به این مغازه‌ها سر نمی‌زنند.

یک توانگر با خودش فکر می‌کند که نباید پول را هدر داد و باید آن را به جریان انداخت تا قدرت زایش پیدا کند. به همین خاطر فقط به اندازه‌ی نیازش هزینه می‌کند و مابقی را در مسیری که خودش درست می‌داند به جریان می‌اندازد. البته برای هزینه‌کردن هم برنامه و حساب و کتاب دارد و همیشه لیست نیاز خود و خانواده را با اولویت‌بندی منطقی و قابل‌توجیه به همراه دارد و می‌داند که امروز باید چه چیزی را و به چه دلیلی، به چه میزانی و با چه حدود قیمتی بخرد.

در واقع یک توانگر قبل از پول خرج کردن این موارد را حتما در نظر می‌گیرد و با این نوع تفکر است که بین خود و یک پولدار معمولی و تصادفی تفاوت ایجاد می‌کند. یعنی می‌داند خود، فرزندان، کارمندان و اطرافیانش در حوزه‌های مختلف درمانی، تغذیه، تحصیلی، معنوی و... چه نیازهایی دارند و این نیازها را از روی کدام کمبود متوجه شده‌اند. پس فکر می‌کند که آیا برآوردن این نیاز مهم است یا خیر و درجه‌ی اهمیت یا اولویت پرداختن به این نیاز چقدر است؟ البته در نهایت یک توانگر به همه‌ی نیازها می‌پردازد و هیچ نیازی را قربانی نیاز دیگر نمی‌کند.

یک فرد توانگر می‌داند که هزینه‌کردن و پول خرج‌کردن برای رفع این نیازی که تشخیص‌داده‌شده است چقدر باید باشد و به عبارت ساده‌تر، هزینه‌ی رفع این نیاز چقدر است؟ یک توانگر هر وقت می‌خواهد چیزی بخرد، دقیقا می‌داند که حدودا قرار است برای خرید آن چیز چقدر هزینه شود. او همین‌طوری چشم بسته و کلی خرید نمی‌کند.

او می‌داند که در چه محدوده‌ی زمانی باید این نیاز برآورده شود. آیا حتما لازم است همین الان و با هر جان‌کندنی که هست و به هر قیمتی که شده، نیاز برآورده شود یا می‌توان مدتی صبر کرد و با حوصله به جست‌وجوی بهترین چاره برای آن نیاز برخاست؟ هر چند خریدهای اضطراری در زندگی هر کسی وجود دارند، اما یک توانگر فقط به این دلیل که ناگهان داخل بازار افتاده و یا دیگران دارند خرید می‌کنند، پولش را خرج نمی‌کند. او عجله‌ای برای تبدیل پولش به چیزی که ممکن است بیهوده باشد، ندارد!

او به این فکر می‌کند که چقدر از این نیاز ذهنی است؛ یعنی چقدر به‌خاطر نظر مردم و یا چشم‌وهم‌چشمی یا فخرفروشی و... است. هر چه ذهنی بودن نیاز بیشتر باشد، برای او بی‌اهمیت‌تر می‌شود!

جالب اینجاست که توانگر، چه هنگام خریدن یک تکه نان و چه هنگام امضای قرارداد یک کارخانه‌ی بزرگ تمام این موارد را دقیقا در نظر می‌گیرد و رعایت می‌کند. اکنون برای اینکه اختلاف بین یک توانگر واقعی و یک غیر‌توانگر را دریابید، هر وقت دیدید کسی چیزی می‌خرد، به جواب این سوال فکر کنید که توانگران چگونه خرید می‌کنند؟

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background