
مدیریتکردن به سبک خانمها
اگر چه به نظر میرسد که علاقه زیادی برای مشارکت بیشتر زنان در امور مهم و کارهای مدیریتی در جوامع امروز وجود دارد، با این حال همواره تصور غلط این است که همیشه مردان باید عهدهدار امور مهم و کلیدی در اجتماع بوده و زنان باید دنبالهرو و زیردست آنها باشند. اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که «اگر مردان صاحب اغلب پستها و امور کلیدی هستند، چرا زنان نتوانند مانند آنها عهدهدار این امور شوند؟»
مسئله اصلی در این مورد، عدمشایستگی زنان نیست، بلکه به نظر میرسد وجود دشواریها و چالشها و خط قرمزهای موجود در سر راه زنان مسئله اصلی در این زمینه است. با درنظرگرفتن این مسئله، منطقیتر است که این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم که به جای تشویق زنان برای اینکه در پرداختن به امور مدیریتی مانند مدیران مرد رفتار کنند، شاید بهتر باشد که از مردان بخواهیم که برخی از رفتارهای موثر در امور مدیریتی را انجام دهند که معمولا در رفتارهای زنان دیده میشوند. نتیجه این کار میتواند به ظهور مجموعهای از الگوهای بهتر و کارآمدتر در امور مدیریتی منجر شود و راه پیشرفت را برای زنان و مردان هموارتر کند. در ادامه برخی از درسهای مهم در حوزه مدیریت مطرح میشوند که اکثر مردان میتوانند آنها را از زنان بیاموزند.
6 درس مدیریتی که مردان میتوانند از زنان بیاموزند!
1)اگر دو خصلت اعتمادبهنفس یا جسارت کافی را ندارید، روی این دو ویژگی تکیه نکنید
در جوامع مختلف، همواره به زنان گفته میشود که به منظور انجام امور مدیریتی باید اعتمادبهنفس داشته باشند، جسارت به خرج دهند و به نحوی ابراز وجود کنند. در مردان چنین ویژگیهایی به طور طبیعی در قالب جدیت یا بروز برخی اقدامات تهاجمی متجلی میشوند. اما در زمینههای مدیریتی و راهبردی، بهتر است به افراد، اعم از زن و مرد، کمک شود که اگر اعتمادبهنفس یا جسارت کافی را ندارند، هرگز وانمود نکنند که دارای چنین خصلتهایی هستند. در دنیای امروز، معمولا زمانی افراد برای بهدستگرفتن نقشها و مناصب مدیریتی انتخاب میشوند که افراد کاملی باشند، نه اینکه صرفا اعتمادبهنفس بالایی داشته باشند و صلاحیت آنها هم معمولا با توجه به مهارتها، سوابق و شایستگیهای مدیریتی مربوطه (به عنوان مثال هوش، کنجکاوی، همدلی، دلسوزی و توانایی ارتقای فردی) تایید میشود. اینکه آیا افراد دارای چنین صلاحیتها و ویژگیهایی هستند یا نه را میتوان از طریق آزمونها و مصاحبههای شغلی مربوطه مورد سنجش و ارزیابی قرار داد.
2)الهامبخش باشید
مطالعات آکادمیک نشان میدهند که زنان بیشتر از مردان میتوانند باعث الهامبخشیدن به دیگران و تغییر در نگرش افراد بشوند و به اهداف و انگیزههای افراد سمت و سو ببخشند. از آنجاییکه رهبری تحولآفرین با سطوح بالایی از تعامل تیمی، کارایی و بهرهوری مرتبط است، این یک مسیر حیاتی برای بهبود عملکرد در مدیران است. اگر مردان با استفاده از هوش هیجانی و هوش عاطفی وقت بیشتری را صرف تلاش برای بهدستآوردن قلب و روح افراد کنند و به جای تغییر در رفتارهای دیگران، باورهای آنها را تغییر دهند، به رهبران بهتری تبدیل میشوند.
3)دیگران را هم وارد بازی کنید
وقتی تمرکز اصلی شما روی خودتان باشد، تبدیل گروهی از افراد به تیمی با عملکرد قوی و عالی بسیار دشوار میشود. افرادی که رهبری را صرفا یک مقصد شغلی و یک موقعیت فردی باشکوه میدانند، افرادی بیشازحد خودمحور هسستند و نمیتوانند رفاه تیم کاری خود را تامین کنند و پتانسیل زیردستانشان را افزایش دهند. فردی را تصور کنید که فقط علاقه دارد مدیر باشد تا بتواند حقوق بیشتری بگیرد یا پست و مقام داشته باشد و وضعیت خود را از هر جهت بهبود بخشد. بدیهی است که چنین کسی علاقهای به بهبود وضعیت دیگران ندارد و تنها هدفش رسیدن به موقعیت فردی و بالابردن خودش است. در این صورت، موفقیت تیم کاری او روزبهروز رو به افول میرود. بهتر است مردان به منظور بهبود عملکرد خود در امور مربوط به مدیریت از روشهایی استفاده کنند که کمتر خودمحور باشند.
4)کمتر دستور دهید و بیشتر عطوفت داشته باشید
در طول تاریخ همواره به زنان گفته شده که آنها برای ایفای نقش رهبری بیشازحد مهربان و دلسوز هستند و برای انجام این کار مناسب نیستند. اما این نظریه که کسی که مهربان و دلسوز نیست، میتواند رهبری موثر باشد، در تضاد با واقعیت است. ما در قرون وسطی زندگی نمیکنیم! قوانین مدیریتی جدید از مدیران میخواهد که با زیردستان خود مهربان باشند و این مسلما تنها دلیلی است که به خاطر آن از مدیران انتظار میرود زمام تمامی امور را خودشان به دست بگیرند. انسانها در محیط کار همواره به دنبال اعتبار، احترام، قدردانی و همدلی هستند و مدیران با مشاهده زنان و تقلید از آنها میتوانند چیزهای زیادی را در مورد چگونگی اعمال این رفتارها برای تیم کاری خود بیاموزند.
5)سعی کنید باعث پیشرفت و ارتقای دیگران شوید
ثابت شده است که زنان بیشتر از مردان در مربیگری، راهنمایی، مشاوره و ... توانمند هستند. آنها میتوانند افرادی را که واقعا مستعد هستند، کشف کنند و با استفاده از دو امر «بازخورد» و «جهتدهی» به رشد و پیشرفت انسانها کمک کنند. آنها معمولا در روابطشان با کارمندان خود کمتر استراتژیک برخورد میکنند و همواره سعی دارند به استخدام افرادی بپردازند که از خودشان بهتر هستند، زیرا کمتر به منافع شخصیشان اهمیت میدهند. این امر آنها را قادر میکند که دیگران را یاری دهند تا استعدادها و تواناییهای بالقوه خود را بشناسند و برای شکوفاکردن آنها اقدام کنند و به این ترتیب همکاری موثر تیمی را در گروه کاری خودشان ارتقا میدهند و به همین دلیل احتمال موفقیت آنان بسیار زیاد است.
6)متواضع و فروتن باشید
سالیان سال است که در محیطهای کاری همگان خواهان وجود مدیرانی متواضع و دلسوز هستند. با این حال، همواره افرادی در این محیط ها به مناصب مدیریتی گماشته می شوند که در بسیاری از موارد دچار اعتماد بنفس کاذب هستند. توجه به ویژگی انتخاب مدیران متواضع باعث می شود که بیشتر بخواهیم به دنبال مدیران زن باشیم تا مدیران مرد. فروتنی و تواضع اساسا یک ویژگی زنانه و یکی از موارد ضروری برای داشتن یک مدیریت قوی است. بدون فروتنی، توانایی تصدیق اشتباهات خود، کسب تجربه، درک دیدگاههای دیگران و توانایی تغییر برای هر کسی بسیار دشوار خواهد بود. شاید مسئله این نیست که مردان تمایلی به فروتنی ندارند یا قادر به ابراز آن نیستند؛ بلکه مسئله اصلی این است که در صورت داشتن چنین خصیصهای، معمولا آنها از رهبری کنار گذاشته میشوند. این مسئله باید تغییر کند، زیرا فروتنی عامل مهمی در اثربخشی مدیریت در زنان و مردان است.
نویسنده: توماس چامورو پرموزیک و سیندی گالوپ
مترجم : آلا نواح


سفر به یک سرزمین شیرین

این چهار پرسش کلیدی زندگی شما را تغییر میدهند!

آرامش در طوفان
