menu button
سبد خرید شما
چند راهكار اساسي براي برقراري ارتباط بهتر با نوجوان
یکتا فرهانی  |  1404/02/21  | 
زندگي را در ذهنمان خلق كنيم!

چند راهكار اساسي براي برقراري ارتباط بهتر با نوجوان


نوجواني مرحله مهمي از زندگي هر شخص است كه هم براي پدر و مادري كه با او در ارتباط هستند و هم براي خود او كه با دنياي جديد پيش‌رو بيگانه است و نمي‌داند زندگي بعد از اين چگونه خواهد بود، كمي مبهم و ناآشناست. اينكه پدر و مادر فكر كنند چون بزرگ‌تر هستند، حتما بهتر مي‌توانند فرزندشان را راهنمايي يا به‌نوعي كنترل كنند، گماني است كه دير يا زود متوجه خطابودن آن مي‌شوند و می‌فهمند که اگر بخواهند به موفقيت بيشتري برسند، بايد به‌گونه‌اي ديگر با فرزندشان رفتار كنند و توجه داشته باشند كه خواست‌ها و علايق نوجوان، كاملا متفاوت با گذشته و زمان نوجواني خودشان است. براي اينكه راه بهتري براي ارتباط با نوجوانانمان پيدا كنيم با دکتر سید علی قاسمی، روان‌شناس تربیتی و مربی رسمی بین‌المللی و عضو هیئت علمی موسسه ویلیام گلسر صحبت كرده‌ايم.


روزهاي طلايي

همه ما كم‌و‌بيش شنيده‌ايم كه نوجواني دوره طلايي زندگي هر فرد است كه هويت و شخصيت او را شكل مي‌دهد و بايد تصميمات بزرگ و تعيين‌كننده‌اي بگيرد كه مي‌تواند آينده او را رقم بزند. تفكر انتزاعي او كم‌كم رشد کرده و عقلش كامل‌تر مي‌شود و پي مي‌برد که کیست و بايد چه كار كند و كجاي دنيا ايستاده است؛ اما نكته مهم اينجاست كه چه از طرف والدين و چه از سوی خود نوجوان، توجه زيادي به اين موضوع نمي‌شود كه اگر واقعا دوره نوجواني، مهم‌ترين دوره زندگي است، پس برای طی‌کردن این دوره، حتما نياز ‌به یک نقشه راه هست؛ نقشه هدفمندي كه به‌وسيله آن بتوان راه را بهتر تشخيص داد.

والدين اغلب در حال يادآوري‌کردن این موضوع به نوجوان هستند كه هر چه بيشتر از وقتش استفاده كند و آن را به بطالت نگذراند؛ مثلا اگر والدين ببينند نوجوان زمان زيادی از موبايل، تبلت يا به‌طور كلي، فضاي مجازي استفاده مي‌كند، سعي دارند که او را از اين كار منع كنند، چون فكر مي‌كنند به ضرر اوست و وقتش هدر مي‌رود. اما خيلي كم پيش مي‌آيد كه كسي با خود فكر كند که چه چيزي به سود نوجوان است؟ در بهترين حالت، چيزي كه به ذهن همه، از جمله والدين و معلمان و مشاوران مي‌رسد، اين است كه بهتر است نوجوان بيشتر درس بخواند.


موفقيت بيروني و دروني 

توجه به اين نكته مهم است كه درس‌خواندن، شيوه و راه خوبي است، اما آيا براي موفقيت كافي است؟ چند نفر از افرادتحصيل‌كرده در زمينه رشته تحصيلي خود مشغول به كار هستند و از درون احساس رضايت و موفقيت مي‌كنند و احساس خوبي دارند؟ در‌واقع موفقيت ظاهري و بيروني كه ما اغلب با توجه به موقعيت مالي و شغلي افراد در نظر مي‌گيريم، با آنچه حس واقعي و دروني خود آن‌هاست، بسيار متفاوت است؛

به‌علاوه راهنمايي و هدايت نو‌جوانان هم كار چندان ساده‌اي نيست و پدر و مادري كه خودشان در زندگي زناشويي موفق نيستند، نمي‌توانند فرزندانشان را هم به‌خوبي تربيت كنند؛ بنابراين وقتي که ما مي‌خواهيم نوجوانان را به‌سمتي كه آينده‌شان را بسازند، هدايت كنيم، بايد بتوانيم به آن‌ها كمك كنيم تا اول بتوانند آينده خود را ترسيم كنند.

یک جمله معروف و كليدي هم هست كه توجه به آن مي‌تواند در اين خصوص مفيد باشد: «هر چيزي در اين عالم دو بار خلق مي‌شود؛ نخستين‌بار در ذهن انسان و سپس در عالم واقعيت»؛ يعني اگر ما مي‌خواهيم فيلمي بسازيم يا كتابي بنويسيم، ابتدا بايد آن را در ذهن خود خلق كرده و بعد، متناسب با آنچه در ذهنمان مي‌گذرد، بازيگر يا لوكيشن را انتخاب كنيم و ...

زندگي هم مانند تهيه فيلم است و اگر بخواهيم موفقيت‌آميز باشد، بايد حتما آن را در ذهن خود خلق كرده باشيم؛ یعنی بايد نقشه راهي داشته باشيم و بدانيم كه دوست داريم چگونه انساني شويم، چه كارهايي بكنيم و چه چيزهايي داشته باشيم.


ترسيم نقشه راه 

يكي از مهم‌ترین کمک‌هایی كه والدين يا مربيان مي‌توانند به نوجوانان بکنند، اين است كه به آن‌ها كمك كنند تا براي خودشان نقشه راه موفقيت را ترسيم كنند. براي اين كار، ابتدا خود نوجوان بايد تعيين كند که در چه نقطه‌ای قرار گرفته است؛ يعني ابتدا استعدادها و علايق خود را بشناسد و بداند تا‌چه‌حد از آن‌ها آگاه است.

دومين جزء نقشه موفقيت، آن نقطه مطلوبي است كه مي‌خواهند به آن برسند؛ يعني كجا مي‌خواهند بروند و مقصدشان كجاست و مي‌خواهند از چه مسيري در آن گام بر دارند. داشتن چنين نقشه‌اي، چشم‌اندازي روشن به ذهن مي‌دهد تا نوجوان بداند که می‌خواهد در نهایت چگونه انسانی شود. وقتي چشم‌انداز تعيين شد، نوجوان بايد «مسير» خود را مشخص كند و این تعیین مسیر، عبارت است از تعدادي هدف كوتاه‌مدت و ميان‌مدت و بلند‌مدت كه نوجوان را به آن چشم‌انداز مشخص مي‌رساند.



تعيين هدف 

شايد ترسيم يك نقشه راه در ظاهر كار آساني به نظر برسد، ولي بسياري از افراد واقعا نمي‌دانند چگونه هدف‌گذاري كنند و حتي از علايق و خواسته‌هاي خود به‌طور دقيق آگاه نيستند، چون چشم‌انداز مشخصي ندارند. هدف‌هاي ما زماني معنا پيدا مي‌كنند كه چشم‌اندازی مشخص براي خود داشته باشيم و اين ترسیم چشم‌انداز و هدف‌گذاری است كه نوجوانان باید به طور دقيق و با صبر و حوصله برايش وقت گذاشته و آن را كشف كنند.

ما دائم به نوجوانان مي‌گوييم درس بخوانند، كنكور بدهند و به دانشگاه بروند؛ در‌حالي‌كه خيلي از افراد بعد از ورود به دانشگاه، از رشته‌اي كه انتخاب كرده‌اند، پشيمان مي‌شوند يا تغيير رشته مي‌دهند. گاهی هم افراد بعد از اتمام درس، دنبال كاري مي‌روند كه هيچ ربطي به رشته تحصیلی آن‌ها ندارد. اين موضوع نشان مي‌دهد با توجه به اينكه اهداف انتخابي ما متناسب با چشم‌اندازمان نيست، پس نمي‌تواند ما را ارضا كند و راضي نگه دارد؛ همين موضوع هم باعث سرگرداني ما مي‌شود. 

در‌واقع بهترين كار اين است كه نوجوانان را با مفهومي به نام «چشم‌انداز» آشنا كنيم و به آن‌ها بگوييم دوست دارند در دوران سالمندي به چه نقطه‌اي رسيده و چه كارهايي انجام داده باشند و مي‌خواهند زندگي‌شان چه معنايي داشته باشد؛ به اين ترتيب، ذهن نوجوان از حصار زمان فراتر مي‌رود و مي‌تواند به آينده فكر كند و چشم‌انداز آن را در سال‌هاي پيش‌رو ببيند. وقتي او بتواند آينده خود را ترسيم كند، مسير راه هم برايش مشخص خواهد شد و بهتر مي‌تواند تشخيص دهد که بايد براي رسيدن به آن، از چه مسيري برود، چه رشته‌اي بخواند و چه شغلي را انتخاب كند.


وظيفه والدين و مربيان 

اگر والدين يا مربيان بخواهند به نوجوان فشار بياورند و دائم به او خاطرنشان كنند که اگر درس بخواند، خوب است يا رشته خاصي را بخواند، بهتر است، بايد قبل از هر چيز با طرح یک سوال، خودشان را ارزيابي كنند: «چه كسي صلاحيت مرا تاييد كرده كه مي‌توانم صلاح و مصلحت ديگري را تعيين كنم؟» والدين و مربيان، خودشان كجا دوره ديده‌اند تا بتوانند صلاح و مصلحت ديگري را تعيين كنند؟ چون گاهی بررسی زندگي خيلي از آن‌ها نشان مي‌دهد که نتوانسته‌اند به موفقيت و رضايت برسند.

پدر و مادرها مي‌خواهند فرزندانشان به جاي آن‌ها، به هر آنچه نتوانسته‌اند برسند، دست پيدا كنند؛ حال آنكه وقتي خودشان نتوانسته‌اند راه مطلوبشان را طي كنند، چطور انتظار دارند فرزندشان چنين كاري انجام بدهد؛ البته در بهترين حالت مي‌توانند تجربه‌هاي شكست خود را در اختيار نوجوان بگذارند، ولي نمي‌توانند فرمول موفقيت را به آن‌ها بدهند.

اگر معيار موفقيت در زندگي براي والدين، رسيدن به پول و ثروت بيشتر است، نبايد آن را به فرزند خود هم تحميل كنند؛ همچنين بايد اجازه بدهند که فرزندشان ببیند خودش از زندگي چه مي‌خواهد. مثلا گاهي والدين، خودشان فقط به دنبال اندوختن ثروت بيشتر هستند، ولي به فرزندانشان توصيه مي‌كنند كه بيشتر درس بخوانند؛ غافل از آنكه نتوانسته‌اند در اين زمينه الگوي عملي خوبي براي آن‌ها باشند.

توجه داشته باشيم بهتر يا بدتر‌بودن را «دنياي مطلوب» هر شخص تعيين مي‌كند، نه توصيه اطرافيان؛ پس بايد به نوجوان اجازه دهيم خودشان دنياي مطلوبشان را ترسيم كنند؛ ضمن اينكه اعمال زور و فشار هم نمي‌تواند در اين زمينه كاري از پيش ببرد و موثر واقع شود.





آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background