
کمک به کودکان داغدار
بررسی واکنشهای احتمالی در کودک سوگوار و ارائه روشهای مداخلهای برای کمک به او
از دست دادن عزیزان چه پدر بزرگ و مادر بزرگ باشد و چه والدین یا دوستان و حتی از دست دادن حیوان خانگی برای کودکان دردناک است و هر کودکی به شیوه خودش غم و اندوه را مدیریت می کند. والدین، آموزگاران و مراقبت کننده های که نمی دانند چگونه به کودکان کمک کنند، در این مقاله که بر اساس توصیه های متخصصان با تجربه در درمان سوگ کودکان و نوجوانان تنظیم شده است، پاسخ به سوالات خود را پیدا می کنند. آنها می توانند بر حسب سن و تجارب کودک اطلاعاتی در مورد اینکه چه چیزی بگویند، چه کسی خبر را به کودک بدهد، دنبال چه چیزهایی باشند و چگونه به کودک کمک کنند را در این مقاله پیدا کنند.
بار اضطراب ناشی از وجود هیولایی نادیدنی که با آمدنش بسیاری از چیزهایی را که دوست داریم، از ما میگیرد، برای کودکان بسیار سنگین است. اوضاع وقتی برای آنها وخیمتر میشود که مجبور به درک تجربه فقدان و سوگ عزیزانشان شوند. متاسفانه در چند سال اخیر، کودکان زیادی با مفهوم از دستدادن آشنا شدند.
کودکان در مواجهه با مرگ والدین، به صورتی متفاوت رفتار و احساس خود را نشان میدهند. اینکه هر کدام چگونه با سوگ کنار میآیند، به غیر از نوع شخصیت آنها، بهواسطه سن، میزان نزدیکی با والد و میزان حمایتهایی که از اطرافیان کسب میکنند، متفاوت است. در خصوص مرگ بر اثر بیماری، چگونگی دچارشدن نیز از مسائل قابلذکر در نحوه عکسالعمل و سوگواری کودکان است. فوت والدین در کودکان، باعث احتمال بروز مشکلاتی می شود؛ مواردی مثل افسردگی، اختلال اضطراب بعد از سانحه (PTSD)، تمایل به خودکشی برای ملحقشدن به والد، خشونت و رفتارهای ضداجتماعی و حتی ترک تحصیل.
در نظر داشته باشید هر چقدر مدت سوگواری و عدم دریافت کمک طولانیتر باشد، شانس ابتلا به اختلالات و تداوم آنها بیشتر است. این درحالی است که ۵۹ درصد از کودکان توانایی بازیابی و بازسازی سلامت روان خود را در یک سال اول دارند، ولی ایجاد تاخیر در این مداخله ممکن است مراحل سوگ را به بیش از سه سال برساند و برخورداری از سلامت را در کودکان سختتر کند. گاهی این تاخیر به سبب تفکرات غلطی است که در رابطه با سوگ در کودکان وجود دارد. برخی از این تفکرات اشتباه شامل این موارد هستند:
- کودکان درکی از مرگ عزیز ندارند.
- کودکان راحتتر به نبود دیگری عادت میکنند.
- کودکان به سرعت از مراحل سوگ گذر میکنند.
- کودکی که تجربه سوگ دارد، تبدیل به بزرگسالی با مشکلات اخلاقی میشود.
- کودکان نیازی به مراسم عزاداری ندارند.
گاهی نیز به علت عکسالعمل کودکان، مداخلهگری به تعویق میافتد؛ مثلا برخی کودکان به سختی از آنچه که گذشته است صحبت میکنند و یا بهندرت راضی به دریافت حمایت از اطرافیان میشوند. گروهی از ترس تکرار مرگ دیگران، خود را در خانه حبس میکنند، منزوی میشوند و رفتارهای وسواسگونه بروز میدهند. در چنین شرايطی، مراقبین چگونه میتوانند به کودکان کمک کنند تا گذر از بحران سوگ با موفقیت صورت بگیرد؟ برای پاسخدادن به این سوال بهتر است کودکان را به سه گروه سنی تقسیم کنیم:
کودکان تا پایان دو سالگی
این گروه سنی درکی از مفهوم مرگ ندارند، اما نسبت به تغییرات بهوجودآمده در شرایط زندگی خویش آگاه هستند و تجربه دوری و عدم امنیت را به خوبی درک میکنند. آنها برای بیان احساس خود از مهارت کلامی برخوردار نیستند و با افزایش گریه و ناآرامی، نارضایتیشان را بروز میدهند. کودکان در این سن به دنبال فرد ازدستداده میگردند و در میان افراد غریبه، حس ناامنی و اضطراب جدایی بالایی را تجربه میکنند. اعتصاب شیر یا غذا و به دنبال آن کاهش وزن نیز از عکسالعملهای معمول در این سن است. در آغوشکشیدن، تماس فیزیکی فراوان و البته در دسترسبودن برای رفع نیازهای کودک میتواند برای گذر از این فقدان به او کمک کند.
کودکان نوپا، ۳ تا ۴ سال
برای این گروه از کودکان به علت داشتن «تفکر جادویی» تصور مرگ به عنوان یک اتفاق همیشگی بسیار سخت است. به گمان آنها، حتما راهی برای برگرداندن فرد مرده وجود دارد! گاهی نیز تصور میکنند شاید آنها بودهاند که کاری انجام داده و مسبب مرگ دیگری شدهاند. برای این گروه سنی، استفاده از کلمات واضح و روشن در توصیف مرگ اهمیت زیادی دارد. توصیه میشود اطلاعاتی صحیح و در حد فهم به آنها ارائه شود. هر چه صادقانهتر به سوالات کودک پاسخ داده شود، کمک بیشتری به او خواهد شد (البته با اطلاعاتی درست و متناسب با سن).
برای کودک توضیح دهید که بعد از این چه کسی از او مراقبت میکند. او را در آغوش بگیرید، کتاب بخوانید و به او کمک کنید تا احساسات خود را به شیوههای مختلف ابراز کند. استفاده از هنری مانند نقاشی و نمایش میتواند کمک بزرگی باشد. شما میتوانید از او بخواهید دفتر یا یک جعبه خاطرات درست کند و نمادی از فرد ازدسترفته را همیشه همراه خود داشته باشد.
کودکان مدرسهای، ۵ تا ۱۲ سال
اگر چه ممکن است کودکان در این سن و سال هنوز با تفکر جادویی به زندگی پس از مرگ فکر کنند، اما بهتدریج دریافتهاند که مرگ پدیدهای است همیشگی. آنها گاهی با تصور اینکه متوفی سردش است، به غذا احتیاج دارد و یا تنهاست، اضطراب بالایی را تجربه میکنند و ممکن است با سوالهای بیجوابی در ذهنشان مواجه شوند. باید به سوالات بیشمار و مکرر آنها با صراحت پاسخ داد. این کار به انسجام ذهن کنجکاو کودک کمک میکند. کودکان در این سن ممکن است خود را برای ازدستدادن عزیزشان سرزنش کنند، به دنبال نشانههایی از حضورش بگردند و امیدوار به دیدن مجدد او باشند. ترس از فراموششدن و بیپناهماندن برایشان عذابآور بوده و گاهی ممکن است با بدرفتاری و نشاندادن احساسات، سعی در تحتکنترل قراردادن افراد داشته باشند. برخی اوقات برای حفظ مراقبین اصلی خود، مسئولیتی فراتر از سنشان برا به عهده میگیرند و میخواهند دیگران را راضی نگه دارند. کودکان سوگوار در این سن، از دردهای جسمی زیادی مانند دل درد شکایت میکنند و غالبا از رفتن به مدرسه سرباز میزنند و مشارکت اندکی در فعالیتهای گروهی از خود نشان میدهند.
برای کمک به این داغدیدگان کوچک چه کنیم؟
- به آنها اطمینان دهید که در امنیت هستند و مشخص کنید چه کسی مراقبشان خواهد بود.
- از کلمات برای توصیف احساساتشان استفاده کنید؛ مثلا «میدونم ناراحت، خشمگین و یا ناامیدی...»
- تا میتوانید کودک را به فرد مورد اعتمادش نزدیک کنید.
- کتاب بخوانید، داستان بگویید و از روند طبیعی زندگی و مرگ صحبت کنید.
- اجازه دهید برای مراسم سوگواری کاری انجام دهند.
- به بازی و ورزش تشویقشان کنید.
- احساس مفیدبودن را در آنها بیدار کنید.
متاسفانه از معمولترین احساسات پس از فوت والدین، حس گناه و خشم است: «اگر بچه حرفگوشکنی بودم، هیچوقت پدرم از پیش ما نمیرفت!» یا «اگر به اندازه کافی خوب بودم، او بیشتر مراقب بود» و ... کودک باید بداند که فوت والدش هیچ ارتباطی به او ندارد و از طرفی هم مجبور به فراموشکردن و ادامه فعالیتهای روزمره خود همچون قبل نیست. به آنها کمک کنید تا از این باور که باید توانایی کنترل همه امور را به دست بگیرند گذر کنند. لازم است کودکان روشهایی برای آرامسازی، صبر و سرگرمکردن خود در زمان اضطراب را بیاموزند. استفاده از هنر برای ابراز احساسات سرکوبشده و ناشناخته کمک بزرگی به حساب میآید. با نقاشی، کاردستی و موسیقی میتوانید کودک را به رهاکردن محدودیتهای هیجانی تشویق کنید.
اگر عزیز ازدسترفته کار ناتمام یا آرزویی بلندمدت برای آینده داشته، میتوان از آن به عنوان هدفی برای کودک استفاده کرد که در آینده به آن جامه عمل بپوشاند. بدینصورت یاد والد حفظ خواهد شد و انگیزه برای بهبودی روان بیشتر میشود.
شرکتکردن در برنامههایی که قبل از فوت والد از اهمیت ویژهای برخورد دار بوده، سبب بالارفتن سطح اضطراب کودک میشود. تعطیلات سال نو و جشن تولدها تا حدود دو سال بعد از رخدادن حادثه میتوانند محرکی برای تشدید درک کودک از تنهایی شوند. آنها در این دوران به حمایت بیشتری احتیاج دارند. میشود مراسم را با کمک به خیریهها جایگزین کرد و از آنها خواست که برای والدشان طلب آرامش کنند.
نکته با اهمیت این است که بدانیم همه کودکان سوگوار، در هر سنی که باشند، به توجه ممتد، حمایت و اطمینانبخشی مجدد نیاز دارند. استفاده مراقبین از فنون فرزندپروری مثبت کمک میکند اعتماد بین کودک و مراقب شکل بگیرد. اطمینان از عشقی بیقیدوشرط، سوگواری کودک را از مسیر سالمتری میگذراند.
کودکان سوگوار، احساس بیپناهی و درماندگی را بیش از هر زمان دیگری تجربه میکنند. جهت جلوگیری از اشاعه این احساس در سالهای آتی، تکیه بر نقاط قوت و تشویق برای هر قدم مثبتی لازم است. برای این منظور باید کودک را از مسئولیتهای خودش آگاه و مواردی را که به او مربوط نیست، مشخص کرد.
کودک سوگوار، مسئول «خوب»شدن والد بازمانده نیست. اینکه مادری بعد از فوت همسرش نتواند حال پریشان خود را پنهان کرده و به سلامت مراحل سوگواری را طی کند، دلیل بر این نیست که کودکش به کمک او بشتابد و خود را مسئول بداند. اگر مادر بتواند ضعف خود را اطلاع دهد و بگوید بهتدریج بهتر خواهد شد و یا از یک روانشناس و متخصص کمک بگیرد، این بار سنگین از دوش کودکش هم برداشته خواهد شد. از طرفی کودک میبيند که مادر یا پدر بازماندهاش قابلاتکاست و میتواند کنترل امور را به دست بگیرد؛ لذا به اموری که به خودش مربوط است، مثل بازی، وقتگذاشتن با دوستان و انجام تکالیف مدرسه میپردازد.
در پایان به عنوان مراقبین کودک بدانید که گر چه این غم باید روزی تعدیل شود، اما هیچگاه از بین نخواهد رفت. کودک به مرور زمان یاد میگیرد که زندگی جدید را چگونه بگذراند و خوشحالی و رضایت را مجدد و به شیوه نوینی تجربه کند.
داغ والدین همچون قالب یخ بزرگی بر سینه کودک است و هرچه زمان میگذرد این یخ بیشتر آب شده و از چشمان او سرریز میشود. در نهایت، گرچه این یخ تمام میشود، اما کرختی این سرما بر سینه او خواهد ماند.


کمک به کودکان داغدار

ده راهکار دکتر احمد حلت برای کنار آمدن با سوگ

معرفی کتاب خاطرات سوگواری
