menu button
سبد خرید شما
«کارل راجرز» که بود و چه گفت؟
موفقیت  |  1403/04/20  | 
عقاید یک روان‌شناس خوش‌بین!

«کارل راجرز» که بود و چه گفت؟


یکی از دوستانم چند وقت پیش با من تماس گرفته بود و می‌گفت که من بالاخره به توصیه تو عمل کردم و برای حل مسائلم چند جلسه‌‌ای به یک درمانگر حرفه‌ای مراجعه کردم؛ اما خیلی برایم عجیب بود که برخلاف تصورم، او هیچ راهنمایی و توصیه‌ای به من نمی‌کرد و بیشتر شنونده بود و فقط من بودم که تمام 45 دقیقه را حرف می‌زدم. پرسیدم: «حالا بعد از چند جلسه نظرت راجع به جلسات درمانت چیست؟» گفت‌: «را‌ستش با این‌که چیز خاصی به من نگفت، ولی این‌قدر به حرف‌های من خوب و مشتاقانه و دقیق گوش می‌کرد که من بعد از هر جلسه احساس می‌کردم که خیلی خوب فهمیده شدم. درصورتی که این حرف‌ها را بارها برای دوستانم هم گفته بودم، اما نمی‌دانم این جلسات چه تفاوتی داشت که کم‌کم احساس کردم خودم دارم به جواب مسائل خودم می‌رسم.» به او گفتم احتمالا درمانگری که انتخاب کردی پیرو رویکرد درمانی «کارل راجرز» ا‌ست یا حداقل از مولفه‌های درمانی او بیشتر از رویکرد اصلی خودش ا‌ستفاده می‌کنند.


روان‌شناس مراجع محور یا بی‌رهنمود

کارل راجرز، روان‌شناس انسان‌گرای آمریکایی، بنیان‌گذار درمان «مراجع‌محور» یا «بی‌رهنمود» بود. درمان بی‌رهنمود، همان‌گونه که از نامش پیدا‌ست، به این معنا‌ست که روان‌شناس نباید هیچ راهنمایی یا رهنمود خاصی به مراجع ارائه دهد و وظیفه درمانگر آموزش نیست، زیرا از دید راجرز هر انسانی این توانایی را درون خودش دارد که خودش را تغییر دهد و بهبود یابد. راجرز جلسه درمان را از «روان‌درمانگرمحور» به «مراجع‌محور» تغییر داد و گفت درمانگر باید فقط در نقش یک حامی ‌یا تسهیل‌گر باشد و این مراجع ا‌ست که تعیین می‌کند هدف درمان چه باشد و مسیر درمان به کدام سمت برود. در ادامه به چند مفهوم مهم رویکرد راجرز اشاره می‌کنیم:




خودپنداره

طبق نظر راجرز، سه تقسیم‌بندی برای مفهوم «خود» وجود دارد؛ اول «خود واقعی» ا‌ست که همان چیزی ا‌ست که واقعا هستیم و خودمان درک می‌کنیم. دوم «خودپنداره» که خودی ا‌ست که با بازخوردهای جامعه به‌وجود می‌آید و باعث می‌شود تصوری از خودمان توسط این بازخوردها شکل بگیرد و سوم «خود آرمانی» ا‌ست که خودی ا‌ست که دوست داریم باشیم و اگر به آن برسیم بیشترین احساس رضایت را از خودمان خواهیم داشت. حالا اگر فاصله بین من واقعی و من‌، آن‌طوری که به‌نظر می‌رسم، یعنی خودپنداره یا فاصله بین خودپنداره و خود آرمانی زیاد نباشد، باعث می‌شود که فرد برانگیخته شود و برای پر‌کردن این فاصله تلاش ‌کند؛ اما اگر فاصله بین این خودها این‌قدر زیاد باشد که فرد به این نتیجه برسد که هر قدر هم تلاش کند، فایده‌ای نخواهد داشت، دچار سرخوردگی می‌شود و این فاصله منجر‌به آسیب روانی خواهد شده و عزت‌نفس فرد را خدشه‌دار خواهد کرد.


خودشکوفایی

راجرز می‌گفت مهم‌ترین انگیزه انسان‌ها در زندگی گرایش فطری‌شان به شکوفا‌شدن ا‌ست؛ یعنی ما به‌طور ذاتی تمایل داریم توانایی‌ها و ا‌ستعداده‌ایمان را پرورش دهیم و از حالت بالقوه به‌صورت بالفعل دربیاوریم و همان انسانی بشویم که توانایی‌اش را داریم. 

راجرز نگاه بسیار خوش‌بینانه‌ای به انسان داشت و برخلاف رویکرد روان‌کاوی که بیشتر تاریخچه زندگی گذشته فرد را مورد کنکاش قرار می‌داد و نگاه رو به گذشته داشت، رویکرد راجرز بیشتر نگاهش به آینده ا‌ست. البته او منکر تجربیات دوران کودکی نمی‌شد و معتقد بود که حتما این تجربیات بر رشد شخصیت تاثیر دارند‌، اما معتقد بود تجربیات بعدی تاثیر عمیق‌تر و مهم‌تری خواهند داشت و احساسات امروز ما نسبت‌به خود و زندگی‌مان، مهم‌تر از رویدادهای دوران کودکی ا‌ست. او معتقد بود هر انسان مثل دانه‌ای ا‌ست که بالقوه یک درخت ا‌ست و فقط اگر موانع را از سر راهش برداریم، به‌سمت رشد حرکت می‌کند و شکوفا می‌شود.




رابطه‌درمانی

مهم‌ترین بخش درمان راجرزی که در‌حال حاضر مولفه مشترک درمان در تمام رویکرد‌های روان‌شناسی ا‌ست، مفهوم رابطه‌درمانی ا‌ست. راجرز معتقد بود اولین وظیفه یک درمانگر و در‌واقع مهم‌ترین اتفاقی که باید در اتاق درمان بیفتد، برقراری یک رابطه دوستانه و راحت بین درمانگر و مراجع ا‌ست و همین رابطه می‌تواند شرط لازم و کافی برای درمان باشد. اما تفاوت یک رابطه حرفه‌ای که در اتاق درمان اتفاق می‌افتد با یک رابطه دوستانه غیرحرفه‌ای چیست؟

از نظر راجرز رابطه درمانی که بتواند منجر‌به تغییر شود، باید شش شرط داشته باشد که سه شرط اساسی آن به شرح زیر ا‌ست: 

اولین شرط : این‌که درمانگر در رابطه صادق باشد و مراجعش را فریب ندهد و کاملا خودش باشد. البته این به این معنا نیست که هر‌چه در درونش دارد، برای مراجعش افشا کند، بلکه به این معنا‌ست که آن‌چه می‌گوید واقعی و صادقانه باشد.

دومین شرط : همدلی عمیق ا‌ست؛ یعنی به‌جای این‌که درمانگر بخواهد پندی بدهد و نصیحتی کند یا آن‌چه را مراجع می‌گوید تصحیح کند، تلاش ‌کند مراجع را عمیقا درک کند و به دنیای درونی او نزدیک شود. اگر این همدلی عمیق نباشد، مراجع از این‌که خودش را کاملا در حضور درمانگر آشکار کند، می‌هراسد و دائم نگران قضاوت او خواهد بود. 

شرط سوم : یکی از مفاهیم مهم درمان راجرز محسوب می‌شود، دادن توجه مثبت‌ نامشروط به مراجع ا‌ست. او معتقد بود که یکی از نیاز‌های اساسی همه انسان‌ها نیاز به توجه مثبت ا‌ست؛ یعنی این‌که احساس کنیم از دید دیگران، به‌خصوص افراد مهم زندگی مثل مادر و پدر، بدون هیچ شرطی موجود مهم، دوست‌داشتنی و ارزشمندی هستیم. حتما دیده‌اید که کودک وقتی دارد یک تجربه جدید را آزمایش می‌کند و چیزی را در محیط پیرامونش کشف می‌کند، نیم‌نگاهی به مادرش می‌اندازد که واکنش او را در چهره‌اش ببیند و از او تایید بگیرد.

 در فرایند رشد ما کم‌کم این‌قدر به این توجه مثبت وابسته می‌شویم که بر‌اساس آن انتخاب می‌کنیم یا بهترا‌ست بگویم توسط آن کنترل می‌شویم. بعد از مدتی یاد می‌گیریم که به‌همان شکلی که دیگران به ما توجه می‌کنند، به‌خودمان توجه کنیم. حالا اگر توجه مثبت غالب باشد، ما فردی خواهیم شد با عزت‌نفس بالا و اگر توجه منفی غالب باشد، ما نیز از خود بیزار خواهیم شد. بنابراین راجرز می‌گوید مهم‌ترین چیزی که ما به آن احتیاج داریم این ا‌ست که فارغ از این‌که آن‌چه انجام می‌دهیم مطابق ارزش‌گذاری‌های دیگران و جامعه هست یا خیر، توجه مثبت‌ نامشروط بگیریم؛ اما آن‌چه او می‌گفت در دنیای واقعی (خارج از اتاق درمان)به‌نظر غیرممکن می‌آمد، چون کلا بخش مهمی ‌از فرایند تربیت و اجتماعی‌شدن بر‌اساس توجه مثبت و منفی مشروط ا‌ست.


انتقاد به راجرز 

نقدی که به دیدگاه راجرز وارد شد، این بود که این نگاه خوش‌بینانه در‌نتیجه تعامل و مشاوره با مراجعین جوان، باهوش، خوش‌فکر و دارای توانایی کلامی ‌خوب بوده که اکثرا هم شامل دانشجویان او می‌شده ا‌ست، نه کسانی که اختلالات روانی جدی داشته‌اند؛ پس این رویکرد درمانی را نمی‌توان برای خیلی از مراجعین که سطح سواد و هوش کمتر و مشکلات هیجانی بیشتری دارند‌، تعمیم داد. 

بعضی هم پا را از این فراتر گذاشته و نگاه راجرز به انسان را ساده‌لوحانه می‌خواندند. اما راجرز انسان‌ها را ذاتا خوب یا بد نمی‌دید و گرایش انسان به تخریب‌گری را هم نادیده نمی‌گرفت، ولی معتقد بود هر انسانی اگر مورد توجه مثبت‌ نامشروط قرار بگیرد، کم‌کم مسائلی که در ناخودآگاهش هست، به سطح هوشیار می‌آید و حل و فصل می‌شود. در هر صورت دیدگاه راجرز درباره انسان تاثیر قابل‌توجهی بر دنیای روان‌شناسی گذاشت و مولفه‌های درمانی او، به‌خصوص ارتباط درمانی، از مهم‌ترین مولفه‌های مشترک در درمان‌های دیگر شد. در ایران نیز راجرز از محبوبیت خاصی برخوردار ا‌ست و کتاب معروف او به‌نام «راه انسان‌شدن» بارها تجدید چاپ شده ا‌ست.


نویسنده : هانیه روزبهانی



آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه
blank image

مریم باستانی نژاد

1403/4/21

عالی بود…. سپاس فراوان برای مطالب خوب گروه موفقیت …..🙏

موفقیت

1403/9/12

درود ، سپاس از همراهی شما

دیدگاهتان را بنویسید

footer background