يكتا فراهاني نوجواني دورهاي از زندگي است كه در طی آن شاهد وجود بسياري از صفات متناقض در وجود فرد هستيم. نوجوان درعينحال كه مغرور و خودپسند است، نياز به حمايت و پشتيباني دارد و با وجود اينكه فكر ميكند بزرگ شده و ميخواهد تنها باشد، گاهي بهشدت احساس دلتنگي و تنهايي ميكند. او دوست دارد بدون اينكه ديگران متوجه شوند و غرورش از بين برود، تنهايش نگذارند، ولي در عين حال هم ميخواهد خودش همه كارهايش را انجام دهد و مانند دوران كودكي كسي به او امر و نهي نكند و … ما، چه بخواهيم و چه نخواهيم، نوجواني مجموعه ناهماهنگي از خواستههاي گوناگون است كه گاهي واقعا نميدانيم در مقابل آنها بايد چگونه رفتار کرده و چطور از […]
