
آنچه در این مطلب میخوانید [ ]
ایمن هستید یا ناایمن؟
درست از لحظهای که پا به این دنیای خاکی گذاشتید و شروع به گریه کردید، دنبال یک چیز بودید: امنیت. برخلاف آنچه گاهی در متون ادبی یا فلسفی میخوانید، گریه شما به این دلیل نبود که به دنیایی پر از اندوه و ظلم و فاجعه پا گذاشتهاید! شما گریه میکردید، چون این کار برای زندهماندنتان لازم بود: مادرتان (موضوع یا نگار دلبستگی) باید شما را در آغوش میگرفت و نیازهای اولیهتان را برآورده میکرد؛ وگرنه از بین میرفتید. سبک دلبستگی شما از همین جا شروع به شکلگرفتن کرد؛
یعنی زمانی که شما به کسی نیاز داشتید و او به شما پاسخ گفت و در ادامه کودکیتان، بر حسب نوع پاسخی که از سوژه دلبستگیتان میگرفتید، به شکلیافتنش ادامه داد.
اگر این پاسخ در شما احساس امنیت ایجاد میکرد، دلبستگی نوع ایمن در شما شکل گرفته است و اگر نه، شما بهاصطلاح «دلبسته ناایمن» شدهاید؛ یعنی در روابط بینفردیتان احساس امنیت نمیکنید. چطور؟ توضیح میدهم.

سالهای کودکی ما، روابط بزرگسالیمان را شکل میدهند
مفهوم دلبستگی را برای اولین بار روانشناسی به نام «جان بالبی» در اواسط قرن بیستم مطرح کرد. او روانکاوی انگلیسی بود که کنجکاو شد بداند چرا بعضی از بچههایی که از مادرهایشان جدا میشوند، تا این حد بیقراری میکنند. بالبی آزمایشات و مشاهدات زیادی را روی کودکان انجام داد و پایههای نظریه دلبستگی را بر یافتههای آن بنا گذاشت که امروزه همچنان یکی از پرطرفدارترین و علمیترین نظریههای روانشناسی بهشمار میرود.
نظریه بالبی ابتدا درباره کودکان بود، ولی بعد از چند سال روانشناسان به این فکر افتادند که سبکهای دلبستگی را در بزرگسالان هم بررسی کنند و ببینند آیا سبک دلبستگی در کودکی، در طول عمر دوام دارد یا نه و جواب مشخص بود:
سبکهای دلبستگی در طول زندگی افراد بر همه روابط صمیمانه و مهم آنها تاثیر میگذارند. در واقع نقش برخورد و تاثیری که نگار دلبستگی (مادر و بعضا پدر) بر دیدگاه فرد نسبت به روابط صمیمانه در آینده دارد، تا حد زیادی ماندگار است و این قضیه بارها در مطالعات روانشناسی به اثبات رسیده است.

سبکهای دلبستگی را بشناسید
احتمالا درباره سه سبک دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی چیزهایی شنیدهاید. اینها دستههایی هستند که معمولا به عنوان سبکهای دلبستگی مطرح میشوند.
دلبستههای ایمن کسانی هستند که در دوران کودکی، نیازشان بهخوبی برآورده شده و در بزرگسالی هم در روابط صمیمانهشان راحت، امن و راضی هستند.
این نوع دلبستگی را دلبستگی سالم میدانیم و افرادی که در این دسته قرار میگیرند، معمولا رفتارهای افراطی از خودشان نشان نمیدهند و اضطراب، بیقراری، طرد یا وابستگی شدیدی در روابطشان دیده نمیشود.
دلبستههای ایمن بهترین روابط را با کسانی دارند که آنها هم دلبستگیشان ایمن باشد؛ اما اگر با دلبستههای ناایمن درگیر رابطه شوند، به این دلیل که خودشان از احساس امنیت کافی برخوردارند، میتوانند رابطه را با تلاش خود در حالت تعادل نسبی نگه دارند.
دلبسته ناایمن بهاصطلاح به کسانی گفته میشود که به دلایلی در کودکی مورد طرد قرار گرفتهاند یا احساس کردهاند نیازهایشان بهدرستی تامین نمیشود و به همین دلیل در روابط نزدیک، به دیگران چندان اعتماد ندارند.
آنها معمولا به دو شکل این بیاعتمادی را بروز میدهند:
یا از دیگران فاصله میگیرند تا مبادا دوباره آسیب ببینند (دلبسته اجتنابی) یا به آنها میچسبند و زیادی در دسترسند. گروه دلبستههای اجتنابی از نظر عاطفی دسترسیناپذیرند، از صمیمیت واهمه دارند، نمیتوانند به نیازهای عاطفی طرف مقابل بهخوبی پاسخ دهند و هنگامی که رابطه با مشکل روبهرو میشود، بهشدت خودشان را کنار میکشند.
گروه دلبسته اضطرابی برعکس این گروه هستند. آنها از ترس اینکه مبادا دوباره رها شوند، به طرف مقابل اجازه نفسکشیدن نمیدهند، مدام باید از او اطمینان بگیرند که دوستشان دارد و ترکشان نمیکند و همیشه او را چک میکنند تا مبادا از چنگشان در برود.
تعجبی ندارد که هر دوی این سبکها بهخاطر رفتارهایی که نشان میدهند، اتفاقا دوباره و دوباره شکست را در روابطشان تجربه میکنند و حتما حدس زدهاید که بدترین و پردردسرترین نوع رابطه، بین اجتنابیها و اضطرابیها اتفاق میافتد.
مجله موفقیت : شماره 380