انسانها عقاید و باورهای مختلفی دارند، اگر مایلید بدانید که فردی منطقی هستید یا نه سوالات زیر را با دقت مطالعه کرده و به آنها پاسخ دهید سپس با توجه به راهنمایی که در زیر آمده امتیاز مربوط به پاسخ خود را یادداشت کنید.
1 = کاملا موافقم 2 = موافقم 3 = تا حدودی موافقم 4 = تا حدودی مخالفم 5 = مخالفم 6 = کاملا مخالفم
1- گاهی کنار آمدن با بعضی افراد ناخوشایند است اما هرگز وحشتناک و غیرقابل تحمل نیست.
2- هنگامی که مرتکب اشتباهی میشوم مدام به خودم میگویم “نباید آن کار را میکردم”.
3- همه باید قانون را رعایت کنند.
4- هیچ چیز غیرقابلتحملی وجود ندارد.
5- اگر در جمعی به من بیتوجهی شود یا نادیده گرفته شوم اعتمادبهنفسم پایین میآید.
6- بعضی شرایط در زندگی واقعا وحشتناک هستند.
7- بعضی مواقع باید صبورتر باشم.
8- اگر والدینم چیزی یا کاری از من بخواهند باید دلیل و مدرک قانعکننده داشته باشند.
9- فقط گاهی اوقات شرایطی پیش میآید که نمیتوانم آنها را تحمل کنم.
10- موفقیتهایم در مدرسه و محیط کار احساس عزتنفس مرا بالاتر میبرند.
11- رفتار بعضی از کودکان واقعا غیرقابل تحمل است.
12- قطعا بعضی اشتباهات در زندگیام را نباید مرتکب میشدم.
13- دلیلی ندارد که دوستانم کاملا مطابق میل من رفتار کنند حتی اگر کاری که انجام میدهند برای من خیلی مهم باشد.
14- با رفتارهای غیرقابل تغییر، بیادبانه و نادرست دوستان و حتی فرزندانم نمیتوانم کنار بیایم.
15- با مشاهده رفتار افراد میتوان خوب و بد بودن آنها را تشخیص داد.
16- بعضی مواقع اتفاقات ترسناکی رخ میدهد.
17- در زندگی هیچ کاری وجود ندارد که مجبور باشم انجام دهم.
18- کودکان باید کمکم بیاموزند که با مسوولیتهایشان آشنا شده و آنها را به تنهایی انجام دهند.
19- گاهی اوقات ناکامیهایم در مدرسه یا محیط کار را نمیتوانم تحمل کنم.
20- اگر مرتکب اشتباهی بزرگ یا پرهزینه شوم یا موجب رنجش سایرین شوم اعتمادبهنفسم تغییری نمیکند.
21- بدتر از این وجود ندارد که نتوانم افرادی را که دوستشان دارم خوشحال کنم.
22- دوست دارم بتوانم در مدرسه و محیط کارم عملکرد بهتری داشته باشم اما هیچ الزام و اجباری برای این کار وجود ندارد.
23- معتقدم همه باید در جمع کاملا مراقب رفتار خود باشند.
24- چه شادی و چه ناراحتی در حد زیاد را نمیتوانم تحمل کنم.
25- تایید و عدم تایید خانواده و دوستانم تاثیری بر اعتمادبهنفس من ندارد.
26- اگر یکی از دوستانم بیماری جدی داشته باشد ناراحت میشوم اما نه خیلی زیاد.
27- در هر کاری باید بهترین باشم.
28- اشکالی ندارد اگر نوجوانان رفتار عجیب و متفاوتی داشته باشند مثلا برای صبحانه پیتزا بخورند و یا لباسها و کتابهایشان را روی زمین پخش کنند و مرتب نباشند.
29- بعضی کارهای دوستان و اعضای خانوادهام را نمیتوانم تحمل کنم.
30- کسی که دیگران را آزار میدهد انسان بدی است.
31- بیماری و بستری شدن کسی که دوستش دارم بسیار بد و غیرقابل تحمل است.
32- در موقعیتهای مهم زندگیام همه چیز باید در بهترین حد ممکن باشد.
33- اگر کاری برایم مهم باشد دوستان صمیمیام باید آن را به خاطر من انجام دهند.
34- هر موقعیت ناخوشایند و ناراحتکننده و حتی رفتارهای نادرست و زشت دوستانم را میتوانم به راحتی تحمل کنم.
35- نظر دیگران (دوستان، معلمان، رییسان) نظر من نسبت به خودم را تعیین میکند.
36- برایم غیرقابل تحمل است که دوستانم در جمع خوب رفتار نکنند.
37- نباید مرتکب اشتباهاتی که در گذشته اتفاق افتادهاند میشدم.
38- دلیلی ندارد که اعضای خانوادهام مطابق میل من رفتار کنند.
39- نمیتوانم تحمل کنم که بسیاری از کارها نادرست باشند.
40- معمولا خودم را براساس موفقیتهایم در مدرسه، محیط کار و موقعیتهای اجتماعی ارزیابی میکنم.
41- شکست در مدرسه و محیط کارم غیرقابل تحمل است.
42- دلیلی ندارد که فردی بهتر از آنچه که هستم باشم.
43- بعضی از افراد نباید کارهایی را که الان انجام میدهند، انجام دهند.
44- بعضی مسایل مربوط به بعضی افراد در مدرسه و محیط کارم را نمیتوانم تحمل کنم.
45- مشکلات احساسی و کاری اعتمادبهنفس مرا پایین میآورند.
46- حتی موقعیتهای بسیار ناگوار و ناخوشایند مانند شکست در مدرسه و محیط کار یا از دست دادن مقدار زیادی پول غیرقابل تحمل نیست.
47- دلایل قانعکنندهای دارم که نباید در مدرسه و محیط کارم مرتکب اشتباهی شوم.
48- دوستان و اعضای خانوادهام باید با من بهتر رفتار کنند.
49- اگر دوستانم مطابق میل من رفتار نکنند به سادگی این مساله را میپذیرم.
50- بسیار مهم است که به کودکان بیاموزیم اگر رضایت معلمان و والدینشان را کسب کنند دختر و پسرهای خوبی خواهند بود.
امتیازدهی
ابتدا اعداد مربوط به پاسخهایتان در سوالات 1-4-10-13-17-20-22-25-26-28-34-38-42-46-49 را با اعدادی که در زیر آمده جایگزین کرده و سپس پاسخهایتان را با یکدیگر جمع بزنید.
1 = 6 2 =5 3 = 4 4 = 3 5 = 2 6 = 1
باورهای هر فرد در مورد خویش:
در رشته رواندرمانی شاخهای وجود دارد که به درمان احساسات و منطق میپردازد. متخصصان این شاخه از روانشناسی معتقدند همانگونه که مردم به دلیل اتفاقات رخ داده در زندگیشان باور دارند ناراحت، نگران و مضطرب میشوند از آنچه که از درون به خود میگویند نیز دچار چنین حالات و احساساتی نیز میشوند.
برای روشن شدن مطلب مثالی عنوان میکنم. تصور کنید یک روز صبح همین که وارد محل کارتان شدید رییستان شما را به دفتر خود احضار کرده و به شما میگوید که از امروز نیازی به شما ندارد و باید محل کارتان را ترک کنید.
مسلما با شنیدن این خبر تمام وجودتان مملو از احساسات ناخوشایند و آزاردهنده میشود.
شاید گمان کنید این احساسات ناخوشایند به دلیل خاتمه یافتن شغل فعلی و نیز آینده نامعلوم شماست اما متخصصان روانشناسی باور دارند که در چنین شرایطی شما به دلیل از دست دادن کارتان نگران و مضطرب میشوید اما علت اصلی این نگرانی جملاتی است که شما به خودتان در چنین شرایطی میگویید.
معمولا افراد در این شرایط به خود میگویند از دست دادن کارم اتفاقی بسیار ناگوار و ناخوشایند است.
این اتفاق واقعا دردناک است، اخراج شدن من به معنی ناتوانی و نالایق بودن من است، من شایستگی لازم برای ماندن در این مقام را نداشتم، من یک بازنده هستم، محال است بتوانم مجددا کار خوبی پیدا کنم. واقعیت این است که چنین اتفاقی بههیچوجه نمیتواند باعث رضایت و خوشحالی شما شود اما این اتفاق هرگز به معنی پایان دنیا نیست. در چنین شرایطی شما باید با دیدی منطقی ضعفها و کاستیهای خودتان را بیابید و سعی در برطرف کردن آنها داشته باشید و با بالا بردن تواناییهایتان شرایط لازم برای یافتن کاری مناسبتر را فراهم کنید.
همچنین کمتر اتفاق میافتد که فردی از کاری که با رضایت کامل و به نحو احسن آن را انجام میداده اخراج شود بنابراین میتوانید به چنین اتفاقی اینگونه بنگرید که این فرصتی است تا کاری جدید بیابم که دوستش دارم و میتوانم آن را با رضایت کامل انجام دهم.
به اعتقاد روانشناسان اینکه به خود بگویید اخراج شدن یک مصیبت بزرگ و غیرقابل جبران است کاری کاملا غیرمنطقی بوده و طبیعی است تا زمانی که چنین تعبیری از موقعیتها داشته باشید نتوانید احساس شادابی و رضایت را تجربه کنید. به جای آن باید با موقعیت پیشآمده برخوردی منطقیتر داشته باشید و تلاش كنيد تا راههایی عاقلانه برای بهتر کردن شرایط موجود بیابید.
همانگونه که در این تست مشاهده کردید تعدادی از عقاید غیرمعقول و غیرمنطقی را در غالب سوالات آزمون مطرح کرده بودیم که نتیجه اندیشیدن به آنها چیزی جز آزار خویشتن نیست. یکی از این عقاید این بود که برای آنکه ارزشم بالاتر باشد باید همگان مرا تایید کنند و من نیز باید همه را از خودم راضی نگه دارم.
همه میدانیم که چنین کاری غیرممکن است و هرگز نمیتوانیم کاری کنیم که رضایت و شادی همه افراد را بهطور همزمان فراهم آورد با این وجود بسیارند افرادی که نمیتوانند با این واقعیت کنار بیایند. همچنین بسیاری افراد در زندگی تصمیماتی میگیرند که به ضرر آنهاست به این امید که با این کار بتوانند منافع و رضایت دیگران را به دست آورند.
یک انسان سالم این واقعیت را میپذیرد که افرادی هستند که او را دوست ندارند همچنین در شرایط مختلف تصمیماتی میگیرند که کاملا عقلانی بوده و منافع آنها را دربر دارد هر چند که این تصمیمات ممکن است موجب ناراحتی دیگران شود.
باور غیرمنطقی دیگری که در میان بسیاری افراد وجود دارد این است که تمام مشکلات راهحلهای خوبی دارند واقعیت این است که برای بسیاری از مشکلات هیچ راهحل خوبی وجود ندارد که بتواند از هر لحاظ نتایج مثبتی به بار بیاورد در چنین مواقعی بايد به دنبال بهترین راه ممکن باشیم که نتیجه آن نسبت به بقیه بهتر باشد و یا به دنبال جایگزینی مناسب باشیم تا با تغییر شرایط موقعیت موجود را بهبود بخشیم.
بیشتر اوقات ما خواستهای داریم و در ذهن خود میخواهیم خواستهمان را در بهترین و کاملترین شکل ممکن به دست آوریم اما در دنیا چنین اتفاقی بهندرت رخ میدهد.
در این مواقع نیز باید با دید منطقی از بین گزینههای موجود، آن را که بیشتر از بقیه با میل و خواسته ما مطابقت دارد انتخاب کنیم.
گزینهای که از بعضی جهات دقیقا مطابق خواسته ما نیست اما کاستیهای آن در مقایسه با بقیه کمتر است.
ملموس ترین نمونه این اتفاق هنگام ازدواج دیده میشود، همه به دنبال فردی هستیم که از همه نظر کاملا مطابق سلیقه و رویاهای ما باشد اما چنین فردی را نمیتوانیم بیابیم همانگونه که ما نیز برای طرف مقابل فردی صددرصد ایدهآل نیستیم.
در این شرایط باید بین افراد موجود کسی را انتخاب کنیم که در مقایسه با دیگران بیشتر به خواستهها و رویاهای ما نزدیک است و مواردی که دوست نداریم کمتر در او دیده میشود. به این ترتیب میتوانیم فرصت یک تجربه شیرین و لذتبخش را به خود هدیه دهیم چرا که در غیر این صورت اگر به دنبال فردی باشیم که صددرصد همان رویای تحققیافته ما باشد شاید هرگز نمیتوانیم به ازدواج تن دهیم.
کمی غیرمنطقی بودن گاهی طبیعی و اجتنابناپذیر است. در سوال 41 گفتیم عدم موفقیت در مدرسه و محل کار غیرقابل تحمل است. میانگین افراد به این سوال پاسخ تا حدودی موافقم را میدهند اما افرادی که پاسخ آنها کاملا موافقم و موافقم باشد در نهایت هنگام نتیجهگیری آزمون افراد غیرمنطقی نامیده میشوند.
عدم موفقیت در کار و مدرسه موقعیتی است که حتی تواناترین و ماهرترین افراد نیز ممکن است آن را تجربه کنند و این اتفاق هرگز برای چنین افرادی نباید غیرقابل تحمل باشد چرا که آنها با تواناییهایی که دارند میتوانند به سرعت شکست خود را به پیروزی مبدل کنند.
اگر شما در این آزمون امتیازی کمتر از 127 کسب کردید باید بدانید که با تغییر نگرش و طرز فکر خود و نیز تغییر جملاتی که به خودتان میگویید میتوانید زندگی شادتر و رضایتبخشتری را تجربه کنید.
برای این کار ابتدا به جملاتی که به خودتان میگویید دقت کنید، این کار را با بازنگری پاسخهایی که به سوالات این آزمون دادید شروع کنید. آیا معتقدید برای اینکه فرد باارزشی باشید باید همواره در هر کاری موفق باشید؟
آیا از اینکه دیگران شما را تصدیق نکنند خیلی نگرانید؟
آیا معتقدید گذشته شما موجب شده که نتوانید از این به بعد در زندگیتان شاد باشید؟
درست مانند همیشه باید از کوچکترین و کمرنگترین دشمن خود شروع و آن را شناسایی کنید. هنگامی که از خودتان احساس ناراحتی و نارضایتی میکنید به جملاتی که به خودتان میگویید و نیز به احساسات درونیتان بسیار دقیق توجه کنید، سعی کنید به خودتان جملات منطقی بگویید.
اگر همکارتان در برخورد با شما جمله بدی بر زبان آورد و موجب رنجش شما شد به جای سرزنش کردن به خودتان بگویید من نمیتوانم همیشه همه را از خودم راضی نگه دارم حتی اگر خیلیها مرا دوست نداشته باشند این دلیل بد بودن من نیست.
اگر از یک مشکل کوچک بیش از حد مضطرب میشوید به خودتان یادآوری کنید گاهی بعضی مسایل در کنترل شما نیست. بهتر است بپذیرید که هر مشکل کوچک و بزرگی بخشی از زندگی است و هرگز به معنی پایان دنیا نیست. به یاد داشته باشید که کلید موفقیت تغییر نگرشها و باورهای نادرست فعلی شماست.