آنچه در این مطلب میخوانید [ ]
آیا تعریفتان از موفقیت اشتباه است؟
به اندازه انسانهای روی زمین و مدل نگرشهایشان، تعاریف مختلفی برای موفقیت وجود دارد. برای یک سری افراد، موفقیت در مقایسه با فردی در شرایط مشابهشان معنا پیدا میکند، برای فردی دیگر در مقایسه باخودش و برای نفر بعدی در تعریفی که دیگران از او میکنند.
اما چیزی که لازم است بدانیم، این است که این تعریف دقیقا از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا این تعریف ما از کمالگرایی است یا برای چشماندازی حقیقی است که در نهایت موجب رضایت و آرامش میشود.
تعریفتان را از موفقیت به نگاه بقیه گره نزنید
معیار شما برای اینکه خودتان را موفق بدانید، دقیقا چیست؟ برای هر کسی، موفقیت در شرایطی خاص معنا پیدا میکند؛ مثلا برای فردی در ترفیعگرفتن در شغل و محل کارش، برای فردی دیگر در خریدن یک خانه بزرگتر، برای مادری شاید در به سروسامانرساندن فرزندانش و حتی برای کودکی شاید در درستکردن اسباببازی خانهسازیاش. در هر صورت، مهم این است که بدانیم برای هر فردی، تعریف موفقیت فرق میکند و از نگاه من تا نگاه شما به موفقیت تفاوت بسیار زیادی وجود دارد.
موفقیت؛ برای خودمان، نه برای دیگری
خیلی از ما روزی بیش از 8 ساعت کار میکنیم، اما در نهایت نمیدانیم که چه میخواهیم. همه ما درباره کلمهای به نام موفقیت شنیدهایم و خیلی اوقات شلوغیها و تمام عجلهمان برای این کلمه است؛ برای اینکه به موفقیت برسیم یا از نظر بقیه افراد جامعه، موفق به حساب بیاییم.
گویی که به موفقیت رسیدن و از نگاه دیگران موفقبودن پایان خطی است که سالها برای آن دویدهایم و گاهی به نفسنفس افتادهایم، اما باز هم کلمه موفقیت در پایان راه برایمان آنقدر پر از زرق وو برق بوده است که بلند شدهایم، خاک لباسمان را تکاندهایم و ادامه دادهایم.
با کلاسهای موفقیت، کتابهای موفقیت و جملات موفقیتآمیز، همه ما در یک ماراتن نفسگیر هستیم برای اینکه این واژه را فتح کنیم. اما باید حواسمان را جمع کنیم که در این میان، زندگیکردن را از یاد نبریم.
تعریف من، تعریف تو
جدا از تمام ماراتنهایی که این رسانههای پررنگولعاب برای من و شما از موفقیت میگویند، بیایید یک بار بنشینیم و تعریفی از موفقیت برای خودمان بنویسیم. قبل از هر چیز ذهنمان را از تعاریف مرسوم از موفقیت خالی کنیم و روراست ببینیم پنج سال پیش کجا بودهایم.
شاید لازم است اینبار به جای هدفگذاری برای پنج سال و سه سال و یک سال آینده، به پنج سال پیش برگردیم و ببینیم از پنج سال پیش تا الان چه کردهایم؟ یادتان باشد برای اینکه ما ببینیم موفق هستیم یا نه و برای اینکه زندگی و کارها و روزمرهمان را زیرورو کنیم، فقط و فقط به خودمان نیاز داریم، نه هیچکس دیگری. در واقع عملکرد خودمان را باید با خودمان مقایسه کنیم.
برای خودتان تعریفی از موفقیت داشته باشید و پایان راهی را ببینید که خودتان ترسیمش کردهاید، نه دوست و همسر و مادر و پدرتان!
مسیر و هدفی که واقعبینانه و با توجه به امکاناتتان، تواناییها، استعدادها و میزان تلاشتان مشخص شده است. پس در اولین فرصت در مورد نظرتان راجع به موفقیت، یک بازنگری داشته باشید.
موفقیت در کسبوکار و موفقیت در زندگی شخصی شاید دو موضوع جدا از هم باشند، اما در آخر با پارامترهای یکسان آنها را میسنجیم.
موفقیت در کسبوکار
برای اینکه در کسبوکارتان فردی موفق باشید و بتوانید در سازمانتان ترفیع رتبه پیدا کنید یا به طور کل شغل خود را عوض کنید، قطعا برای خودتان نشانههایی گذاشتهاید.
اولین شرط برای اینکه به یک پله بالاتر از موقعیتی که الان هستید، برسید، این است که یک سری موارد را با هم دوره کنیم:
اول: احتمالا تا به الان در کتابهای تاریخ زمان دبیرستان، واژه «کشورگشایی» را شنیدهاید، اما در فضای کار، به جای کشورگشایی، آشناگشایی کنید یا همان چیزی که به آن «network» میگویند.
لطفا اهمیت net work داشتن را دست کم نگیرید یا شاید بهتر است بگویم قدرت نتورک را.
نتورک را در زبان فارسی نمیتوان در یک کلمه معنی کرد. در کل نتورک یعنی داشتن ارتباطات متعدد با افراد در حوزههای مختلف کاری که بتوان با آنها یک فنجان چای و یا قهوه خورد و کمی در رابطه با حوزه کاری و خیلی اوقات هم غیرمرتبط، کمی گپوگفت کرد.
شاید اهمیت نتورک و داشتن ارتباط با افراد درحوزهها و شرکتهای مختلف در این است که شما هم میتوانید حوزههای یادگیریتان را گسترش دهید و هم اگر روزی قصد داشتید که در حوزه خودتان در شرکتی دیگر مشغول به کار شوید یا کاملا حوزه کاریتان را عوض کنید، بسیار میتواند کمککننده و راهگشا باشد.
یکی از اصول موفقیت در دنیای کسبوکار در حال حاضر داشتن نتورک است. حتی اینگونه ارتباطات، زمانی که شما خودتان دارای کسبوکار هستید و یا میخواهید به عنوان یک کارآفرین وارد بازار کار شوید، به شما کمک خواهد کرد.
پس از همین الان، برای اینکه برای موفقیتتان یک قدم درست و حسابی و صد البته اصولی بردارید، به سمت ارتباطگیری با افراد مختلف و یا همان غریبههایی بروید که میتوانند یک روزی آشناترین و موثرترین فرد زندگی شما باشند.
یادگیری
دست از یادگیری برندارید لطفا! اگر مدیر یک بخش کوچک از یک شرکت و یا مدیر یک کمپانی بزرگ هستید، لطفا هر روز یک نکته مدیریتی بخوانید. حتی شده بین برنامههای روزانهتان، پانزده دقیقه وقت برای مطالعه مطالب جدید داشته باشید. پیگیری و خواندن مقالهها از سایتهای معتبر بهترین پیشنهاد برای شماست؛ مقالههای کوتاهی که علاوه بر گرفتن وقت خیلی کمی از شما، کاملا هم بر اساس تحقیقات روز هستند. سایتهایی مانند «HBR» ( Harvard Business Review) از معتبرترین سایتهایی است که در آن میتوانید بهترین مقالهها را بخوانید.
خلاقیت، خلاقیت، خلاقیت
یکی از مهمترین و موثرترین مواردی که باعث تمایز جدی شما از بقیه افراد، چه در انجام کارهای روزمره و چه در امور اداری و کاریتان میشود، خلاقیت است.
آنقدر موضوع خلاقیت و تقویت آن اهمیت دارد که خود این موضوع مقالهای بلند بالا میطلبد.
وقتی شما وارد سازمان جدیدی میشوید، این خود شما هستید که با توجه به خلاقیتتان باید کارها را زودتر یاد بگیرید و بدون دخالت هیچ همکار و مدیری در پایان ماه، گزارشی از عملکرد خود ارائه دهید.
همینطور اگر شما میخواهید کسبوکاری را راهاندازی کنید، خلاقیت مهمترین مولفه برای این موضوع است.
در این روزهایی که به سمت دنیای مدرن پیش میرویم و خیلی از شغلها به واسطه حضور تکنولوژی در زندگی ما حذف میشوند، یکی از مهمترین برگ برندههای شما برای ماندن در بازار کار و رسیدن به موفقیت و یا حتی گرفتن یک شغل جدید، خلااقیت است.
شما خودتان را فردی خلاق میدانید یا نه؟ به پروسه کاریتان و نحوه عملکردتان نگاهی گذرا داشته باشید. اگر تا به الان بر روی یک روش خطی حرکت میکردید و هیچگونه خلاقیتی در انجام امور نداشتهاید، حتما از همین الان برای خلاقبودن و یا خلاقترشدن یک فکری بکنید. گاهی موفقیت به معنای پیشرفتکردن نیست، بلکه فقط در حذفنشدن از گردونه تعریف میشود.
پس در هر صورت، در حال حاضر، در هر جایگاهی که قرار دارید، جویای کار، کارآموز، کارمند، مدیرو … برای خلاقیت خود گامی جدی بردارید.
پیشنهاد من به شما برای اولین قدم، کتابی به نام «راه هنرمند» (بازیابی خلاقیت) است؛ کتابی از «جولیا کامرون» که سالهاست در جهت برداشتن بنبستهای خلاقیتی، چه برای هنرمندان و چه افراد عادی گام بسیار موثری برداشته و ترجمه این کتاب هم از سرکار خانم «گیتی خوشدل» و چاپ نشر پیکان است.
خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم.
این کتاب در 12 فصل نوشته شده که به شما پیشنهاد میکنم هر فصل را در یک هفته بخوانید و تمرینهایش را به طور کامل انجام دهید.
انرژی خود را مدیریت کنید
زمان ما محدود است و انرژیمان نامحدود؛ پس بهتر است از این به بعد، علاوه بر مدیریت زمان به موضوع مهمتری به نام مدیریت انرژی فکر کنید. جسم، روح، ذهن و احساسات، چهار عامل موثر است که با توجهکردن به آنها خیلی راحتتر میتوانید انرژی خود را مدیریت کنید.
میتوانید مقاله جذب انرژی مثبت را بخوانید.
بر اساس یک مقاله از HBR، انجامدادن کارهایی که موجب بهبود انرژی از لحاظ جسمی میشود، مثل صبحانهخوردن، درست و سالم کردن عادات غذایی، خواب کافی، استراحتهای کوتاه در فواصل معینی از روز و یا تقسیمکردن ساعت کار از 90 تا 120 دقیقه، در ارتقاء سطح انرژی بسیار موثر هستند.
وجود احساسات مثبت در سطح انرژی تاثیر فوقالعادهای دارد، اما هجومنیاوردن انرژیهای منفی تقریبا امری غیرممکن است. یک راهکار بسیار ساده برای خنثیکردن احساسات منفی همان است که آن را «خریدن زمان» نامیدهاند.
یکی از راههای خریدن زمان، تنفس عمیق شکمی است. برای پنج یا شش ثانیه، هوای درون سینهتان را بیرون بدهید. این حرکت موجب آرامشتان میشود.
نکته بعدی درباره ذهن و تمرکز انرژی است. برای این کار لطفا آدابی را برای خود طراحی کنید. اولویتبندی کارها و شناسایی مشکلات و مسئلههای پیشرو از بهترین آدابی است که میتوان در نظر گرفت.
به شما پیشنهاد میکنم کتاب «درباره مدیریت خود» که از نویسندگان HBR است و ترجمه آقای «محمد تقی زاده» را مطالعه کنید.
کمالگرایی منفی
کمالگرایی در چند حالت وجود دارد: یا محرک است یا مخرب. در حالتی که محرک و مثبت است، یعنی صرفا باعث میشود شما تمامی کارها را درست و تمام و کمال انجام دهید، بدون اینکه ذرهای دچار استرس و یا اضطراب شوید.
اما دو حالت دیگر برای کمالگرایی وجود دارد که نهتنها محرک نیستند، بلکه مخرب هم هستند. در حالت اول، شما همه کارها را دقیق و درست و تمام و کمال انجام میدهید، اما دچار اضطراب جدی برای نتیجه کار هستید. در حالت بعدی، کمالگرایی منجر به اهمالکاری میشود و در نهایت این اهمالکاری موجب عقبانداختن کارها میشود.
قطعا موفقیت به نظم، حوصله و انجام کارها به صورت مداوم نیاز دارد. اگر شما هم دچار کمالگرایی هستید و احساس میکنید مانع موفقیت شما، اهمالکاری ناشی از کمالگرایی منفی است، بدانید اضطرابی را که دچارش هستید، از انتظار میآید؛ انتظار برای یک شروع عالی، یک روز عالی و آمدن یک فرد عالی.
از این انتظار دست بکشید و اولین قدم را برای موفقیت بردارید. با برداشتن اولین قدم، شما این چرخه معیوب را شکستهاید. تبریک میگویم؛ این خودش یک موفقیت بزرگ است.
پیشنهاد ما برای اینکه بهتر بتوانید با این مسئله روبهرو شوید، در درجه اول مراجعه به روانشناس و در صورت تمایل، مطالعه کتاب «غلبه بر کمالخواهی» از انتشارات ارجمند است که با تکنیک و فصل به فصل پیش رفته است.
انتظار برای معجزه
برای موفقیت و رسیدن به جایگاهی که دلمان میخواهد، قطعا نباید انتظار یک معجزه داشته باشیم. فردی را میشناسم که تمام عمرش عاشق بازیگری بود، اما حتی یک قدم برای این خواستهاش برنداشت.
او منتظر بود روزی در خیابان یا یک جای دیگر، کسی او را کشف کند و فریاد شادی بشنود که این دقیقا همان است، خودش است؛ همان بازیگری که سالها منتظرش بودم و بالاخره پیدایش کردم و او همچنان در خیابانها پرسه میزند به امید آن روز.
و دوستی که دقیقا مشابه همین آرزو را داشت، به کلاسهای بازیگری رفت، فیلمهای کاملا معمولی و حتی بدون دستمزد بازی کرد و الان از بهترین ستارههای سینما است. انتظار برای معجزه دقیقا افسانهای بیش نیست.
جمله «موفقیت اتفاقی نیست» شاید بهترین نتیجهگیری برای این موضوع است.
توصیههای ایمنی زیر را جدی بگیرید
زبان بخوانید، ورزش کنید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید و به پادکست گوش دهید.
اگر قرار باشد تنها بتوانم یک جمله برای 20 ساله ها بگویم، این جمله است: «لطفا، لطفا، لطفا، زبان بخوانید.»
بدون شک یکی از شاهراههای موفقیت، دانستن زبان انگلیسی و زبانهای دیگر است. تا آنجایی که میتوانید، زمانتان را برای یادگیری زبانهای جدید بگذارید. به هر میزان زبانهای جدید بیشتری بدانید، با افراد بیشتر و فرهنگهای جدیدی آشنا میشوید.
ورزش کنید. اگر به باشگاههای بدنسازی دسترسی ندارید و یا زمان کافی برای باشگاه رفتن ندارید، میتوانید حداقل روزانه 30 دقیقه پیادهروی کنید. موفقیت، علاوه بر روح سالم، قطعا به جسم سالم هم نیاز دارد؛ کما اینکه ورزش هم بر جسم و هم بر روح بسیار تاثیر دارد.
وقتی سبک زندگی و زندگینامه افراد موفق را بررسی میکنیم، بدون شک ورزش جزء فراموشنشدنی زندگی تمام آنهاست.
کتاب، فیلم، پادکست
به این جمله توجه کنید: « ALL GREAT LEADERS ARE READERS »
همه رهبران بزرگ جهان، کتابخوانهای حرفهای هستند.
تقریبا هیچ فرد موفقی وجود ندارد و نداشته است که کتابخوان و یا در کل، اهل مطالعه نبوده باشد.
محتواهای سازنده که باعث رشد و توسعه فردی هر شخص میشود، مثل پادکستها یا فیلمهایی که بسیار الهام بخش هستند، باید جزء جدانشدنی زندگیتان باشد.
کسی نمیتواند انکار کند که موفقیت راه پرفراز و نشیبی نیست و مهمتر از آن این است که این راه، چه برای موفقیت در کار باشد و چه در زندگی شخصی و روابطمان، از رشد و توسعه فردی و خودشناسی نمیگذرد.
کتابهایی با موضوع موفقیت که نوشته مرد اول موفقیت ایران دکتر احمد حلت است میتواند چراغ راهی برای شما باشد:
- در زمینه موفقیت در کسب و کار : کتاب آموزش فن بیان ، کتاب مبانی استارت آپ
- در زمینه موفقیت در زندگی : کتاب عمل در اکنون ، کتاب پذیرش و تعهد ، کتاب درمانی شناختی رفتاری افسردگی
- در زمینه موفقیت در کنکور : کتاب چاله های کنکور ، کتاب یک صفحه در یک دقیقه ، کتاب یادداشت برداری بصری
فیلمهایی که توصیه میکنیم برای رسیدن به موفقیت حتما ببینید:
- فیلم JOY: جوی نام دختری است که با تلاش و کوشش بسیار بنیان گذار یک کسب و کار میشود.
- فیلم Intern: داستان مردی بازنشسته است که میخواهد مجدد به دنیای کسب و کار برگردد و به صورت اتفاقی با آگهی یک استارت آشنا میشود و کمک بسیاری به موسس آن میکند.
- فیلم The Social Network : این فیلم سرگذشت مارک زاکربرگ از ابتدا تا زمانیکه فیسبوک را راه اندازی کرد نشان میدهد.
- فیلم استیو جابز : سرگذشت استیو جابز بنیان گذار شرکت اپل را میتوانید در این فیلم ببینید.
همچنین میتوانید با گوش دادن به سخنان دکتر حلت (که میتوانید برای تهیه آنها با شماره 22053990 تماس بگیرید) راه خود را برای رسیدن به موفقیت هموار کنید.
تستهای شخصیتشناسی
فرصت اندکی برای زیستن داریم و راهی طولانی برای اینکه بخواهیم خودمان را بشناسیم.
تستهایی مثل «آرکیتایپها» و « MBTI» راه میانبری برای رسیدن به مقصد است.
آرکیتایپها بر اساس اسطورهشناسی یونانی است که بسیار میتواند به کشف لایههای پنهان ما کمک کند. هر آرکیتایپ دارای مشخصههای خاص خودش و نقاط ضعف و قوت منحصربهفردش است.
همینطور MBTI برای پیداکردن فرصتهای شغلی بسیار مناسب است؛ چرا که بر اساس چهار پارامتر: درونگرا-برونگرا، منطقی – احساسی، ادراکی-قضاوتی و شهودی- حسی شخصیت شما را معین میکند.
تفسیر هر یک از این پارامترها به ما در برداشتن گامهای درست و اصولی برای موفقیت بسیار کمک میکند. برای نمونه، افرادی که برونگرا هستند، برای مشاغلی که با افراد به صورت مستقیم در ارتباط هستند، مناسبند.
خودشناسی
درباره خودشناسی تابهحال زیاد گفته شده است. هر چقدر برای شناخت خودمان قدمهای بیشتری برداریم، به لایههای عمیق و دستنیافتنیتری از شخصیتمان دست پیدا میکنیم. «کنفسیوس» میگوید: «ذات انسانها یکی است؛ این عاداتشان است که آنان را از یکدیگر متمایز میکند.»
شناختن هر چه بیشتر خودمان و بررسی و تغییر عادتهای هر چند کوچک اما موثر، میتواند تاثیر شگرفی در ادامه مسیرمان داشته باشد.
مسئولیتپذیری
ما اشتباه میکنیم، مسیر درست را میرویم و دوباره زمین میخوریم، بلند میشویم و ادامه میدهیم، اما چیزی که در این میان مهم است، این است که مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریم و آنها را بازنگری کنیم و بفهمیم کجای کار را اشتباه رفتهایم. بازنگری مسیر پیمودهشده را فراموش نکنید.
از مداومت تا موفقیت
«در دنیا چیزی نیست که جای مداومت را بگیرد؛ نه استعداد، که اشخاص مستعد ناموفق زیادی داریم و نه نبوغ که ناموفقبودن نابغهها ضربالمثل شده است. تحصیل تنها هم کافی نیست؛ دنیا پر از تحصیلکردههای بینامونشان و بیاستفاده است. تنها مداومت و عزم جزم، قدیر و قادر مطلق هستند.»
این جمله را نمیدانم در کدام کتاب خواندهام، اما سالهاست که بزرگ نوشتهام و جلوی چشمانم است تا خیلی چیزها را فراموش نکنم.
تا به حال گلدانهای آپارتمانی داشتهاید؟ نور مناسب، هوای مناسب، میزان آب مناسب و تمام این نکات باید هر روز رعایت شود تا در نهایت بعد از یک فصل گل بدهد یا برگی جدید جوانه بزند.
هر چقدر شرایط فراهم باشد، برای رویش یک جوانه و دوباره گلدادن گلدان، نیاز به زمان است و چیزی که باعث میشود ما بعد از چند ماه گلدانی سبز و سرزنده داشته باشیم، مداومتی است که هر روز داشتهایم؛ هر روز قدمی کوچک برای نتیحهای مثبت و این موفقیتی بزرگ به حساب میآید.
کسب اطلاعات برای اجرای پروسه، انتخابها و قدمهای درست، مداومت در انجام کار، توجه به اصل موضوع و مشاهده روند رویشو رسیدگی مجدد در صورت ایجاد مشکل، مراحلی است که میتوانیم از خرید تا نگهداری و رویش یک گل از یک گیاه برای زندگی واقعی یاد بگیریم.
تعریفتان از موفقیت چیست؟
یادمان باشد برای رسیدن به موفقیت، قبل از هر چیزی باید تعریف درستی از موفقیت داشته باشیم، اما باید بدانیم برای هر کدام از ما این تعریف متفاوت است. تعداد خیلی زیادی کتاب با عنوانهای «چطور موفق شویم؟»، «پنج راه برای رسیدن موفقیت» یا «راههای تضمینی برای موفقیت» وجود دارد، اما موضوع اینجاست که آیا موفقیت حجم و یا مادهای ثابت از چیزی است که برای همه آدمها یک راه داشته باشد.
آدمهای فراوانی بودند که مسیری طولانی را پیمودهاند و سختی های زیادی کشیدهاند، برای اینکه به موفقیت برسند، اما وقتی به موفقیت رسیدند، احساس کردهاند مسیر را اشتباه آمدهاند.
پس اینجاست که تعریف شخصی ما از موفقیت اهمیت پیدا میکند و باید بدانیم دقیقا چه چیزی باعث میشود احساس موفقبودن و موفقیت بکنیم.
من به شما با چند تکنیک کمک میکنم تا بتوانید این تعریف را برای خودتان پیدا کنید.
- اولویتهای زندگی شما چیست؟ برای خودتان سه تا از مهمترین اولویتهایتان را یادداشت کنید.
- ارزشهای زندگی شما چیست؟ خانواده، دوستان و …. برای خودتان مهمترین ارزشهایتان را مشخص کنید.
- مطمئن شوید که در دام کمالگرایی نیستید و بهخاطر حرف و خواسته دیگران، قدم در مسیری که درخیال شما به موفقیت منتهی میشود، نگذاشتهاید.
هدفگذاری، برنامهریزی، تمرکز
حالا که تعریفتان از موفقیت مشخص شده و به خوبی فهمیدهاید که برای زندگی و حال و آیندهتان چه میخواهید، نوبت این است که خواستهتان را در قالب یک هدف مشخص کنید. هدفگذاری برای موفقیت، نهتنها کار بسیار انگیزهبخشی است، بلکه میتوانیم خیلی بهتر برنامهریزی کنیم و برای انجام برنامههایمان تا رسیدن به هدف و موفقیت، متمرکز حرکت کنیم.
موفقیت در لحظه
گاهی ما میان شلوغیهای جهان گم میشویم؛ نه صداها را میشنویم و نه تصویرهای اطرافمان را به خوبی میبینیم؛ چرا که مدام در جایی دیگر و در موقعیتی دیگر به دنبال موفقیت هستیم. گاهی برای موفقیت، «بودن» کافیست نه انجامدادن.
گاهی یک انتخاب درست، نه برای زمانی دور و دراز، بلکه برای یک ساعت آیندهتان، موفقیت به حساب میآید.
گاهی وقتی پایان روز، تمام روزی را که گذشت، مرور میکنید که مثلا به عنوان یک زن خانهدار چطور همه چیز را کنترل کردید، خودش موفقیت است.
برای موفقیت و موفقبودن به کمی تلاش، تفکر و رضایت نیاز داریم، نه به شادیهای آنچنانی و نه پول زیاد و مدارج علمی.
یادتان باشد …
برای موفقیت و ارزیابی خودتان و یا ارزیابی هر فردی در موفقیتش، فقط و فقط باید او را با خودش سنجید. اگر شما از دیروز تا الان قدمی برای تغییری مثبت در زندگیتان برداشتهاید، پس موفق هستید.
موفقیت یک نقطه، یک قله و یک شرایط خاص نیست؛ موفقیت یک موقعیت نسبی برای سنجش خودمان، نسبت به دیروزمان و برای بهتر گامبرداشتن برای فردایمان است.
خودشناسی، داشتن تعریفی درست از موفقیت، هدفگذاری و برنامهریزی، تلاش برای بهترشدن و یادگیری هر روزه، همه و همه از عواملی هستند که مطمئن باشید میتوانند برای شما در رسیدن به موفقیت کارساز باشند.
اما یادتان باشد همانطور که ما و اثر انگشتهایمان منحصربهفرد و فقط مخصوص ماست، پس نه نسخه دیگران برای ما کارساز است و نه نسخه موفقیت ما برای دیگران. البته که میتوانیم از تجربهها استفاده کنیم، اما ما باید به دنبال تجربه زیستی خودمان باشیم.
***
من فائزه زمانی هستم برای شما از موفقیت گفتهام تا شاید بتوانم کمی حال خوب به شما هدیه بدهم.
واقعا قسمت آخر درست بود که اعلام شد باید میتوان از تجربیات دیگران استفاده کرد ولی باید خودمون راه خودمون رو پیش بگیریم و بریم جلو تا به هدف خودمون برسیم
دقیقا درست میفرمایید. موفقیت مسیری پلکانیست
موفقیت در لحظه شامل هدفگذاری، برنامهریزی، تمرکز ،مسئولیتپذیری و در نهایت از مداومت تا موفقیت