هلن فیشر، انسانشناس معاصر، با مطالعه روی ساختار مغز و بررسی اسکن مغزی صدها نفر از افرادی که عاشق شده بودند، کسانی که در عشق طرد شده بودند و کسانی که مدت زمان زیادی عاشق بودند (عاشقبودن طولانی امکانپذیر است) به این نتیجه رسیدهاند که فناوری هیچگونه تاثیری روی عشق نمیگذارد، زیرا ساختار ذهنی انسان تمایل به عشقورزی دارد.
ما سه سیستم مغزی تکاملیافته کاملا متفاوت برای جفتگیری و تولیدمثل داریم: کششجنسی، حس عشق شدید و رویایی و حس وابستگی بهشریک زندگی برای همیشه و این سه سیستم مغزی با هم و همراه بخشهای دیگر مغز به زندگی جنسی، عشقی و خانوادگیمان نظم میدهند، اما اینها زیر قشر مغز وجود دارند، زیر دستگاه لیمبیک که مرکز احساسات است و آن را ایجاد میکند؛ در بخشهای بسیار ابتدایی مغز که با انرژی، تمرکز، ولع، انگیزه، خواسته و کشش در ارتباطند.
در این مورد بزرگترین هدف زندگی تمایل برای کسب شریک زندگی است که این حس میلیونها سال قبل در نیاکان ما پیشرفت کرده است .
شکی نیست که فناوری روش همسریابی ما را هم تغییر میدهد: ارسال ایمیل و پیامک، ایموجیها برای بیان احساسات، لایککردن عکسهای سلفی و … اما آيا اینها شدیدا مفهوم عشق را تغییر میدهند؟
باور کنید در طول تاریخ رفتارها و ابزارهای متفاوتی احساسات بشر را دچار تغییر کرده، حتی سایتهای دوستیابی، اما تنها الگوریتم واقعی خود ذهن شماست و تکنولوژی قادر به تغییر آن نیست.
بگذارید این موضوع را برایتان بیشتر باز کنم؛ طبق مطالعات زیستشناسی،شخصیتی چهار روش تفکر و رفتاری بزرگ در ما تکامل یافته است که به سیستم دوپامین، سروتونین، تستوسترون و استروژن مربوط است. محققان با طراحی پرسشنامهای مستقیما از علم مغز برای سنجش میزان بیان این خصوصیات که به این چهار سیستم مرتبط هستند و بررسی بیش از۱۴ میلیون پاسخ از ۴۰ کشور دنیا به این نتیجه رسیدهاند که افراد بیانگر سیستم دوپامین (که کنجکاو، خلاق، خودانگیخته و پرانرژی هستند) آنها به افراد کنجکاو و خلاق مثل خودشان نیاز دارند. افراد بیانگر سیستم سروتونین (که ساده، سنتی و پیرو قانون هستند و به مسئولان احترام میگذارند) بهسمت افراد سنتی میروند. در این موارد مشابهها همدیگر را جذب میکنند. در دو مورد دیگر متفاوتها جذب یکدیگر میشوند. افراد با سیستم تستوسترون (که تحلیلگر، منطقی، رک و قاطع هستند و بهسمت افراد مخالفشان جذب میشوند، یعنی کسانی که استروژن بالایی دارند و دارای مهارتهای کلامی و اجتماعی، فرهیخته و احساساتی هستند)
الگوهای طبیعی در انتخاب همسر دخیلند و تکنولوژی مدرن قادر به تغییر فرد موردعلاقه ما نیست، اما تکنولوژی یک روال جدید را معرفی میکند که خیلی مهم و با موضوع «تناقض انتخاب» در ارتباط است. (حق انتخاب بیشتر و رضایت کمتر)
میلیونها سال پیش بشر در گروههای کوچک زندگی میکرد و حق انتخابهای محدودی در انتخاب همسر داشت. طی مطالعات اخیر دانشمندان، ظاهرا ما میتوانیم پنج تا ۹ گزینه را دریافت کنیم و بعد از آن به چیزی میرسید که در علم آکادمیک «اضافه بار شناختی« نامیده میشود و در نهایت هیچکدام را انتخاب نمیکنید، همین «اضافهبارشناختی« باعث بهوجودآمدن لذتی جدید در مغز میشود که اسمش هست «عشقآهسته»؛ همه این موارد نشانگر این موضوع است که امروزه بشر محتاطانهتر به انتخاب همسر میپردازد. هرچند روند طولانیتر شده است، اما باز هم در انتها ذهن بشر برای رسیدن به عشق با موفقیت روبهرو میشود.