يكتا فراهاني
نوجواني دورهاي از زندگي است كه در طی آن شاهد وجود بسياري از صفات متناقض در وجود فرد هستيم. نوجوان درعينحال كه مغرور و خودپسند است، نياز به حمايت و پشتيباني دارد و با وجود اينكه فكر ميكند بزرگ شده و ميخواهد تنها باشد، گاهي بهشدت احساس دلتنگي و تنهايي ميكند. او دوست دارد بدون اينكه ديگران متوجه شوند و غرورش از بين برود، تنهايش نگذارند، ولي در عين حال هم ميخواهد خودش همه كارهايش را انجام دهد و مانند دوران كودكي كسي به او امر و نهي نكند و …
ما، چه بخواهيم و چه نخواهيم، نوجواني مجموعه ناهماهنگي از خواستههاي گوناگون است كه گاهي واقعا نميدانيم در مقابل آنها بايد چگونه رفتار کرده و چطور از او فرزندمان حمايت كنيم؛ حمايتي كه او واقعا به آن نياز دارد، نه آنگونه كه خودمان ميخواهيم كه اغلب ادامه همان امر و نهيهاي دوران كودكي است. در اينخصوص با دکتر سید علی قاسمی، روانشناس تربیتی و مربی رسمی بینالمللی و عضو هیئت علمی موسسه ویلیام گلسر صحبت كردهايم.
نياز به آزادي و يافتن هويت
نوجواني دوراني است كه در آن نياز به آزادي در نوجوانان به حالت انفجاري ظهور و بروز پيدا ميكند و آنها ميخواهند از قيدوبندهاي دوران كودكي رها شوند و از خانواده فاصله بگيرند تا بتوانند بيشتر خودشان را بشناسند و راهشان را پيدا كنند. يكي از مهمترين مسائل دوران نوجواني، هويتيابي است. هويت يعني هر كس از خودش دركي دارد كه او را از همه انسانهاي ديگر متمايز ميكند. زماني كه ما در مورد هويت خود فكر ميكنيم، ميتوانيم متوجه شويم كه تابهحال كسي درست عين ما وجود نداشته است؛ يعني هر كدام از ما مجموعهاي از ويژگيهاي منحصربهفرد هستيم كه انسان ديگري همه آن ويژگيها را درست مانند ما ندارد. درواقع همين تمايز، هويت ناميده ميشود.
لازمه اينكه نوجوان بتواند در دوران نوجواني به هويت منسجمي دست پيدا بكند، اين است كه بتواند آزادانه اطراف خود را رصد كند و با سبك و سنگين كردن دانستههاي خود بتواند به نتيجه درستي برسد كه از او انسان منحصربهفردي ميسازد. در واقع آزادانه گشتن و آزادانه انتخابكردن لازمه رسيدن به يك هويت موفق است؛ ولي متاسفانه بسياري از والدين دقيقا وقتي فرزندشان ميخواهد با آزمون و خطا، بيشتر خودش را بشناسد، اجازه انجام چنين كاري را به او نميدهند و با نگراني زياد دائم به او امر و نهي ميكنند.
حمايت از هويتيابي نوجوان
اگر والدين بخواهند از هويتيابي نوجوان خود حمايت كنند، بايد بتوانند اين فرصت را به او بدهند كه كمي از خانواده دور شود و درنهايت ارزشها و الگوهايي را براي خود انتخاب كند كه هويت تازهاي به او ميبخشند. به اين ترتيب نوجوان هيچوقت خانواده را رها نخواهند كرد. ولي اگر خانواده فرزندشان را مجبور به انجام كارهايي بكنند كه مطالبق ميل خودشان است و هميشه به جاي او تصميم بگيرند، دير يا زود نوجوان آنها را رها میکند.
اگر به تعريف «حمايت» دقت كنيم، متوجه ميشويم كه حمايت يعني وقتي كسي دچار خطا ميشود يا مشكلي برايش پيش ميآيد، او را تنها نگذاريم و با حمايت به نوعي مانع از زمينخوردن او شويم و كمكش كنيم كه دوباره سرپا بايستد. حمايت در واقع فرصتي است كه ما به طرف مقابل ميدهيم تا بتواند خطايش را جبران كند. والدين بايد توجه داشته باشند پيشرفت هميشه بهطور يكنواخت و خطي صورت نميگيرد و نوجوانان بعد از پيشرفت، شكست هم ميخورند و ميتوانند در اين شكستها و موفقيتها معناي درستي براي زندگي پيدا كنند؛ بنابراين مهمترين كاري كه آنها بايد در اين زمينه انجام دهند، اين است كه بتوانند نگرانيهاي خود را بهخوبي مديريت كنند.
شما زندانبان فرزندتان نيستيد!
متاسفانه بسياري از والدين فكر ميكنند اگر مانند يك زندانبان هميشه مراقب و ناظر كارهاي فرزند خود نباشند، اين زنداني عاقبت از زندان خود فرار ميكند؛ غافل از اينكه نوجوانان هيچ تمايلي براي ترك خانواده خود ندارند. اغلب والدين بهخاطر ترسها و نگرانيهايشان تمايل دارند مدام فرزندانشان را كنترل كنند و بر تمام كارهايشان نظارت داشته باشند. وقتي والدين چنين رفتاري با نوجوان داشته باشند، فرصت رشد، بالندگي و خلاقيت را از او سلب ميكنند و بهتدريج «هويت شكست» در او شكل ميگيرد. اين هويت زماني در فرد شكل ميگيرد كه او كفايت روانشناختي لازم براي تامين مناسب نيازهايش را در شرايط مختلف زندگي نداشته باشد. نوجواناني كه چنين هويتي دارند، در بزرگسالي اغلب در ازدواج، حوزه كاري يا روند كلي زندگي خود شكست ميخورند؛ چون فرصت آزمون و خطا و يادگيري و تجربههاي شخصي را نداشتهاند. بنابراين اولويت نخست والدين بايد حفظ رابطه با فرزندانشان باشد، زيرا هيچ چيزي مهم تر از اين نيست كه والدين بتوانند روابط خوب خود را در نوجواني با فرزندانشان حفظ كنند تا بتوانند از بسیاری از خطراتی که نوجوان را در این مرحله تهدید میکند، جلوگیری کنند. در غیر این صورت، آنها بدون اينكه خود بخواهند يا متوجه شوند، فرزندانشان را به سمت تنهايي، افسردگي يا افت تحصيلي هدايت ميكنند.
فرايند هويتيابي
توجه داشته باشيم که نوجوانان در فرايند هويتيابي احساس تنهايي ميكنند و اغلب احساسشان اين است که كسي نميتواند آنها را درك كند. به همين دليل هم بيشتربه سمت همسنوسالها و دوستانشان گرايش دارند و ترجيح ميدهند در ميان آنها باشند. والدين بايد به موضوع حمايت درست از نوجوان هم توجه خاصي داشته باشند. در واقع آنها بايد امكانات لازم را در اختيار فرزندشان قرار دهند و با صبر و حوصله زياد اجازه دهند تا نوجوان با آهنگ رشد خود بالنده و شكوفا شود. آنها هيچگاه نبايد منتظر باشند كه فرزندشان مانند شخص خاص ديگري شود و به او بگويند: «ببين دوستت چقدر خوب درس ميخواند و به فكر رشد و پيشرفت است، اما تو اصلا به درس و مشقت توجه نميكني و …»
اگر والدين ميخواهند پدر و مادر خوبي براي فرزندانشان باشند، بايد اين باور را در خودشان تقويت كنند كه فرزند من خودش رشدكردن بلد است و اين ميل در وجود او ذاتي است؛ پس نيازي نيست كه من او را وادار به انجام اين كار كنم. بدينترتيب خودشان ميتوانند تا حدود زيادي نگرانيهاي خود را كنترل كنند.
توهم رقابت
متاسفانه امروزه بسياري از والدين در دام رقابت با يكديگر میافتند و فرزندان خود را تحت فشار میگذارند تا درست مانند فرزند فلان دوست يا آشناي آنها رفتار كند تا از آنها عقب نمانند؛ درحالیکه والدين بايد از بهكاربردن هرگونه زور و فشاري در مورد فرزند خود اجتناب كنند و انتظارات غيرواقعبينانه از فرزندشان نداشته باشند. اگر والدين به اينگونه مسائل توجه داشته باشند، ميتوانند نقش حمايتي خود را بسيار بهتر ايفا كنند. توجه داشته باشيم که نقطه مقابل حمايتكردن، «سرزنشكردن» است. سرزنشكردن به اين معناست كه به محض اينكه فرزندمان دچار خطا و اشتباهي ميشود، او را ملامت كنيم كه چطور چنين خطايي از او سر زده است! درواقع والدين فكر ميكنند با چنين سرزنشهايي نوجوان را متنبه ميكنند؛ درصورتيكه فقط شوق و اشتياق و انگيزه او را كمتر کرده و باعث ميشوند مقاوتش بيشتر شود و بیشتر لجبازي كند. اما وقتي از فرزندمان حمايت ميكنيم، اين پيام را به او منتقل ميكنيم كه هميشه به قدرت و استعدادهايش ايمان و باور داريم؛ ضمن اينكه براي تقويت آنها هم حتما تلاش لازم را خواهيم كرد و در كنارش خواهيم بود. بدين ترتيب او فضاي امني را تجربه ميكند كه تمايلي به رهاكردن آن نخواهد داشت. اين موضوع درست مانند آن است كه والدين را مربيان ورزشي بدانيم كه بارها و بارها به بازيكنان خود فرصت ميدهند تا خطاهاي گذشته را جبران كنند و در ضمن به تقويت هر چه بيشترشان هم میپردازند.