مشغول حل كردن جدول مجله بودم. يكي از سوالات اين بود: “بزرگترين پاداش دعا”؟ كه البته جواب “اجابت” بود. كمي خود سوال ذهن منو غلغلك داد. بزرگترين پاداش؟ مگه پاداشهاي ديگه هم هست كه بزرگترينش اين بشه؟
وقتي دعا ميكني، وقتي آرزو ميكني و وقتي همه خواستههاتو از خدا ميخواي، بدون اينكه اجابت شدن يا نشدن اونا رو در نظر بگيري، اين باور رو در خودت ميسازي كه فقط و فقط خدا پناه هميشگي توست. وقتي زير لب دعا ميكني يا با خدا حرف ميزني، خدا ميشه همراه هميشگي تو، توي لحظههاي زندگيت. خدايي كه محدود به هيچ زمان و مكاني نيست و هميشه و هر جايي شنواي حرفهاي تو هست. برات معني دعا كردن فقط خواستن چيزي نباشه. دعا كردن برات بشه حرف زدن با خدا. حرف زدن از تمام اتفاقهاي زندگيت. از غمهات، از شاديهات، از نگرانيهاي گاه به گاهت، از هيجانات، از خواستههات. فكر نكن حرف زدن با خدا تشريفات ميخواد. ساده با خدا حرف بزن. خدا فقط مال لحظههاي دلگير زندگيت نيست. خدا هميشه حتي وقتي داري قاهقاه ميخندي هم كنار توست. لحظهبهلحظه و نفسبهنفس خدا رو حس كن. وقتي چهره معصوم يه بچه كوچولو رو ميبيني، وقتي از سرماي پاييزي كمي ميلرزي، وقتي لبخند پر از محبت عزيزاتو ميبيني، همه حرفهاتو به خدا بگو چون هميشه آدمها همه حرفهاشونو به كسي كه خيلي دوسش دارند ميگن. وقتي هر طرف سر برميگردوني همراهي خدا رو حس كن، وقتي تو ايستگاه اتوبوس نشستي و تو دلت با خدا حرف زدي! وقتي شبها قبل از اينكه پلكهات بسته بشه به خدا لبخند زدي، ديگه نميتوني ضعيف و نااميد و خسته بموني.
آره اجابت شايد بزرگترين پاداش باشه اما پاداش ديگه دعا و حرف زدنهاي در گوشي تو با خدا تو لحظهلحظههاي زندگيت تو رو غرق حس قدرت ميكنه. قدرت در غرق بودن در فضايي كه خدا رو هر گوشه اون ميبيني.