ترس از دست دادن یک پدیده واقعی است که به طور فزایندهای رایج شده و میتواند استرس قابل توجهی را در زندگی فرد ایجاد کند. این ترس میتواند در مواقعی از زندگی برای هر کسی رخ دهد، اما برخی از افراد به طور مداوم و پیوسته به این اختلال مواجه میشوند.
آنچه در این مطلب میخوانید [ ]
ترس از دست دادن چیست؟
ترس از دست دادن یک پدیده واقعی است که به طور فزایندهای رایج شده و میتواند استرس قابل توجهی را در زندگی فرد ایجاد کند. این ترس میتواند در مواقعی از زندگی برای هر کسی رخ دهد، اما برخی از افراد به طور مداوم و پیوسته به این اختلال مواجه میشوند.
ترس از دست دادن به احساس یا برداشتی برمیگردد که دیگران بیشتر از زندگی لذت میبرند، زندگی بهتری دارند یا چیزهایی بهتر از شما را تجربه میکنند. این شامل حس عمیق حسادت میشود و بر عزت نفس تاثیر میگذارد.
ترس از دست دادن در تمام زمانها و ادوار وجود داشته است ولی در دنیای امروزی این اختلال توسط رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس بوک تشدید شده است.
ترس از دست دادن صرفا به این معنی نیست که دیگران چیزهای بهتر از شماها دارند، بلکه شامل این احساس است که چیز مهمی را که دیگران در حال حاضر تجربه میکنند را شما از دست خواهید داد.
این میتواند برای هر چیزی و موردی، چه کوچک مثل امکان عدم حضور در یک مهمانی تا یک اتفاق بزرگ مثل احتمال مرگ یک دوست یا عزیز متغیر باشد ولی چیزی که ثابت است فرد همواره احساس درماندگی میکند که او چیز بزرگی را از دست میدهد.
ترس از دست دادن و عوامل موثر بر آن
چندین مطالعه نشان داده است که ترس از دست دادن در هر سنی قابل تجربه است. یک مطالعه در مجله Psychiatry Research نشان داد که ترس از دست رفتن با استفاده بیشتر از تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی مرتبط است و این پیوند با سن و جنسیت ارتباط ندارد.
این تحقیق همچنین نشان داد که هم استفاده از شبکههای اجتماعی و هم استفاده «مسئله دار» از تلفنهای هوشمند با تجربه بیشتر ترس از دست دادن مرتبط است. استفاده از تلفنهای هوشمند به ترس از ارزیابیهای منفی و حتی مثبت توسط دیگران و همچنین با تأثیرات منفی بر خلق و خو مرتبط بود.
جای تعجب نیست که نوجوانان از سایتهای شبکههای اجتماعی با سرعت بالایی استفاده میکنند و در نتیجه ممکن است این اختلال را تجربه کنند. با این حال جالب است که ترس از دست دادن، به عنوان مکانیسمی عمل میکند که باعث افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی میشود.
دختران مبتلا به افسردگی تمایل به استفاده از شبکههای اجتماعی با سرعت بیشتری دارند، در حالی که برای پسران، اضطراب محرکی برای استفاده بیشتر از رسانههای اجتماعی است. این نشان میدهد که افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی میتواند منجر به افزایش استرس ناشی از ترس از دست رفتن شود.
علاوه بر اینها مقاله دیگری که در Computers and Human Behavior منتشر شده است، که چندین روند مرتبط با این اختلال را کشف کرده است. به طور مثال مشخص شد ترس از دست رفتن با ارتباط کمتری با تأمین نیازهای فرد و همچنین به طور کلی احساس رضایت از زندگی همراه است.
ولی به شدت ارتباط بیشتری با مشارکت در رسانههای اجتماعی دارد، همچنین مطالعات دیگر نشان دادهاند به نظر میرسد این ترس هم با احساس نیاز به درگیر شدن در رسانههای اجتماعی و هم با افزایش آن در ارتباط است. این بدان معناست که این اختلال و شبکههای اجتماعی ممکن است به یک چرخه منفی و خود ماندگار کمک کنند.

ترس از دست دادن نشانه چیست؟
ترس از دست دادن، نشانه وابستگی به کالا، شخص، روابط و هر چیز دیگری میباشد که فرد فکر میکند در معرض خطر از دست دادن یا از بین رفتن، قرار گرفته است. ترس از دست دادن باعث میشود که بسیاری به حالت بیعملی زندگی کنند و افراد به چیزهای زندگی خود وابسته میشوند.
مواردی از قبیل شغل، موقعیت، حقوق و دستمزد، سبک زندگی و غیره. این افراد دنبال کردن چیز دیگر را به معنای کنار گذاشتن همه این موارد میدانند زیرا تمام یا بخشی بزرگی از زندگی خود به این موارد پیوند دادهاند.
علاوه بر این به خاطر این ترس حتی برخی از افراد تصمیم میگیرند که رویاهای خود را به حالت تعلیق درآورند و اهدافی را که در زندگی مشخص کرده را پیگیری نکنند.
با این حال، این وابستگی غیر منطقی است و به عنوان یک محصول جانبی بیش از حد در جهان فیزیکی ما جا افتاده است. دلیل غیر منطقی بودن آن این است که همه چیز در زندگی، به جز آگاهی ما، ناپایدار است.
این شامل همه چیز در دنیای فیزیکی یعنی ثروت، حقوق، داشتههای مادی، وضعیت و شرایط مطلوب و غیر مطلوب، مشاغل، دارایی و بدن فیزیکی است. ما با خودآگاهی اندکی متولد میشویم و در طول زندگی بر میزان آن افزوده میشود و تا پایان عمر با ما خواهد ماند و وقتی که میمیریم، همه چیز را از دست خواهیم داد و فقط آگاهی است که با انسان خواهد ماند.
درک کامل این واقعیت میتواند منجر به یک تغییر کاملاً قدرتمند و بزرگ در ذهن ما شود. مهم نیست که چه چیزهای را در زندگی خود داریم، مهم آن است که شما از داشتههای خود استفاده و لذت ببرید و یاد بگیریم که چگونه زندگی خود را با آنها بگذرانیم.
آیا این ترس غیر منطقی است؟
یک اصل کلیدی در ترس از دست دادن این است که افراد نگران از دست دادن چیزهایی هستیم که به هر حال دیر یا زود بالاخره روزی تمام یا از بین خواهند رفت. افرادی که دچار این اختلال هستند به شدت نگران از دست دادن چیزهای مهم زندگی هستند و برای جلوگیری از از دست دادن آنها دست به هر کاری میزنند.
در حالی که آنان در حال تلاش برای جلوگیری از فکر “از دست دادن همه چیزهایی که دوست دارند” هستند.
به عبارتی هیچ چیزی از آنان در حال نابودی یا از بین رفتن نیست و تمام فکر و ذهن آنها متوجه فکر بیپایه و اساسی میشود که هنوز رخ نداده است. به همین خاطر این افراد بدون آنکه متوجه شوند تمام چیزهایی را که دوست دارند و برای آنان مهم است را فدای این ذهنیت اشتباه میکنند.
سوالی که باید از این افراد پرسید این است که آیا این روش و کاری که انجام میدهند منطقی است؟ ترس از حیوانات وحشی پرتگاه و امثال وضعیتهایی که امکان خطر در آنان وجود دارد منطقی است و ما میتوانیم از آنها اجتناب کنیم و زنده بمانیم.
اما ترس از مرگ یا ترس از دست دادن چیزی که احتمال وقوع آن نامعلوم ولی حتمی است، معنی ندارد و کاملا غیر منطقی میباشد. برای مثال ما نمیتوانیم از مرگ جلوگیری کنیم و هنگامی که ما میمیریم، آنچه که ما نگران از دست دادن آن بودیم نیز دیگر وجود ندارد.
ترس عادی از دست دادن زمانی رخ میدهد که به طور واقعی و عینی چیزی در حال از بین رفتن یا نابودی باشد. برای نمونه افراد ممکن است متوجه شوند که عزیز آنها به علت ابتلا به یک بیماری یا هر اتفاق دیگری احتمال دارد فوت کند، این ترس منطقی و عادی است که چرا هر شخصی در چنین موقعیتی با چنین هراسی رو به رو میشود.

علائم و نشانه های اختلال ترس از دست دادن
ترس از دست دادن بیشتر شبیه اضطرابی فزاینده است و با تفکر شدید همراه است. فرد در هر لحظه فکر میکند که اتفاقی که هنوز رخ نداده است و امکان رخ دادن آن نیز در این لحظه وجود ندارد، اتفاق افتاده و احساس میکند زندگی بدون آن چیز یا شخص دیگر امکان پذیر نخواهد بود.
هرچه بیشتر به از دست دادن چیزهایی که دارد فکر میکند، احساس بدتری به او دست میزند و دچار اضطراب و دلهره میشود. البته غیر از این علائم، ترس از دست دادن نشانههای دیگری نیز دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم:
افکار غیر منطقی فزاینده
احساس ترس رو به رشد و فراگیر
علائم جسمی مانند تعریق، ضربان قلب بالا، ناراحتی معده، تنش عضلانی
تغییر در الگوی خواب و غذا خوردن
حملات احتمالی (قلبی و مغزی)
علاوه بر مواردی که اشاره کردین این اختلال باعث تغییراتی در رفتار افراد میشود که دیگران کمتر متوجه آنها میشوند و اغلب خود فرد آنها را به خوبی حس میکند که این این رفتار شامل موارد زیر میشود:
تنها بودن و دوری گزیدن از افراد
این افراد خود را مجبور میکنند که همه کارها را به تنهایی انجام دهند
آنها نمیدانند یا نمیتوانند چگونه با مسائلی که برایشان رخ میدهد کنار بیایند
هیچ هویتی از خود ندارند
تاثیر این ترس در زندگی
ترس از دست دادن میتواند آنقدر ناتوان کننده باشد که احساس حقارت و کوچکی را در افراد ایجاد کند. این اختلال فرد را ناامید میکند و چون فکر میکند داشتههای او از دست خواهند رفت، خواستههای دیگر خود را بیاهمیت تلقی میکند و نمیتواند اهدافش را پیگیری و رو به جلو حرکت کند و همین شرایط سبب میشود شخص نتواند احساس دلبستگی یا شادی کند.
ترس از دست رفتن چه نسبت به یک شخص، چه یک چیز یا یک تجربه، سبب میشود این موارد برای افراد بسیار گرانبها شوند. ولی این گرانبها شدن امکان لذت بردن از این موارد را از فرد میگیرد، چرا که همواره نگران است آنها از دست بروند.
گاهی اوقات افراد با فاصله گرفتن از مردم و احساسات خود، سعی میکنند از این ترس فرار یا دفاع کنند. آنها حتی ممکن است دایره ارتباط خود را آن چنان کوچک کنند که صرفا با معدود افرادی ارتباط غیر عاطفی را داشته باشند.
این یک واکنش برای کنترل زندگی خود است. اما این یک اشتباه بزرگ است چرا که زندگی مجموعهای از لحظات خوب و بد است و فرار از دلبستگیها و لحظات خوب جهت عدم احساسات بد چیزی کاملا غیر منطقی است.