برای داشتن نتایج دلخواه در کارها، همانطور که باید تفکر و انرژی مثبت داشت، باید افکار منفی را هم به همان اندازه از ذهن خود دور کنیم. افکار منفی زاییده نگاه و نگرش منفی ما به دنیای پیرامون خود و عدم توجه به موفقیتها، تواناییها و زیباییهای اطرافمان میتواند باشد.
آنچه در این مطلب میخوانید [ ]
دنیای پیرامون ما، همراه با افکار منفی و افکار مثبت
اگر خوب به خودمان، دنیای اطرافمان، خواستههایمان، تنفرهایمان و به طور کلی رفتار و منش خودمان در زندگی که تا به حال داشتهایم، با دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که رنگ دنیای پیرامونمان را، ذهن ما و نگاه ما است که تعیین میکند. اگر عینک آبی بر چشمهایمان داشته باشیم، دنیا را هم آبی میبینیم یا سیاه یا خاکستری و یا هر رنگ دیگری!
عینک ما، همان ذهنیات ما هستند که بر چشمان ما پوشش ایجاد میکنند. پس این ذهن و چیزهایی که از آن میگذرد است که باعث میشود ما در ارتباط با پیرامونمان رفتارها و نگرشهای متفاوتی داشته باشیم.
تا به حال فکر کردهاید که چرا قضاوت و رفتار انسانها، در برابر یک اتفاق ثابت، متفاوت است؟ به دلیل تفاوت و بهتر بگوییم تنوع در نگاه و تجزیه و تحلیلهای ذهنی مختلف آدمها است.
یک مثال ساده: دو ماشین با هم تصادف میکنند. راننده یک ماشین با پرخاش و عصبانیت برخورد میکند و دیگری با خونسردی و آرامش و در عین حال با همراهیکردن با طرف مقابل. چرا؟ به دلیل اتفاقی یکسان و برخوردهایی متفاوت.
این همان نگاه متفاوت به واقعیتها است. این نگاه متفاوت هم از افکار و ذهنیات متفاوت نشأت میگیرد. راننده اول راهحل مسئله را عصبانیت و ناراحتی میداند. راننده دوم، خونسردی و آرامش را راه حل میداند، چون از نگاه او، هیچ چیز به آن اندازه ارزشمند نیست که بخواهد بابتش ناراحت شود و دیگری را ناراحت بکند.
افکار منفی، تصورات، ذهنیات، راهحلها و به نوعی نگاه کلی ما به موضوعات مختلف است از دریچهای تنگ که فقط بدشانسی، بدآوردن، بهنتیجهنرسیدن و … را میبیند. درست نقطه مقابل افکار مثبت که نتیجه آن احساس خوب است. افکار منفی جز حال بد، دستاوردی نخواهد داشت.
افکار منفی، باعث از بین رفتن انگیزه ها خواهد شد و به طور حتم، عدم انگیزه کافی جلوی پیشرفت هر کاری را خواهد گرفت. اگر با هجوم افکار منفی مواجهیم، بهتر این است که آنها را شناسایی و ریشه یابی کنیم، و در نهایت راه های مبارزه با آنها را یاد بگیریم. این کار هم مثل همه کارهای دنیا شدنی است!
افکار منفی و منفیبافی؛ عواملی که افکار منفی را میسازند
منفیباف آن دسته از افراد هستند که فقط جنبه بد و نگرانکننده یا مأیوسکننده یک عمل را میبینند و بدون توجه به احتمالات مثبت، تحتتأثیر افکار منفی که در ذهن میپرورانند، یأس و ناامیدی به سراغشان خواهد آمد.
اینکه چطور افکار منفی به سراغمان میآید، میتواند علل مختلفی داشته باشد، از جمله موارد زیر:
۱٫ به طور کلی همه انسانها، ذاتا از آینده و هر آنچه که نمیدانند و غیرقابلپیشبینی باشد، واهمه دارند. همین ترس از «چه میشود!!؟»ها سبب میشود ذهن ما ناخود آگاه به سمت منفیها و نشدنها پیش برود.
همه ما میدانیم که نباید راجع به دو موضوع خودخوری کنیم: گذشتهای که رفت و آیندهای که نیامده!
صرف وقت برای این دو، سبب ازدسترفتن حال خواهد شد؛ حالی که هیچ دستاوردی از آن هم نخواهیم داشت و به سرعت به گذشته میپیوندد.
در کنار بیتوجهی عاقلانه به آینده، میتوانیم هدف و برنامهریزی برای آینده هم داشته باشیم تا کمتر دچار دلهره و ترس از آینده شویم و افکار منفی به سراغمان بیایند.
۲٫ اینکه زمان حال را اگر یکسره با نگرانی و اضطراب بگذرانیم، در وجودمان ریشه دوانده و حالت مزمن پیدا میکند و به آرامی سبب عدم تمرکزمان شده و بهراحتی تبدیل به افکار منفی خواهد شد که همواره با ماست.
۳٫ وجود شکستها، عدم رضایتمندی و گاه حتی پشیمانی و خجالت، در ذهن ممکن است موجب بهوجودآمدن افکار منفی شود؛ اینکه دیگر پیروزی و موفقیتی در کار نیست و همیشه ذهنمان با افسوس همراه خواهد بود.
برای فرار از آنها، ابتدا باید به خودمان بقبولانیم که همه انسانها اشتباه میکنند، شکست میخوردند و به طور کلی، انسان با وجود همه ناکامیها است که به نقطه اکنون رسیده است! فکرکردن بیشازاندازه به شکستهای گذشته، جز اینکه ذهن ما را مغشوش کند و انرژی ما را کاهش دهد، عایدی دیگری ندارد.
با ذهنی ناآرام و مشوش، مسلما برنامهریزیها برای آینده، از عهده ما خارج خواهد شد. با سرگرمکردن و پرداختن به اموری که در آنها موفق بوده و هستید، هم تواناییهای خود را یادآوری کنید و هم زمانی را برای پرداختن به گذشته برای خود باقی نگذارید.
در این مسیر، از افرادی که به شما انرژی منفی میدهند و افکار منفی را در ذهن شما زنده نگه میدارند، دوری کنید. اطمینان داشته باشید این فرایند، مسری است. دوستی و همراهی با جمعی که سرشار از انرژی و انگیزه های درونی هستند، (حتی با وجود کاستی ها و مشکلات) ناخودآگاه شما را در دایره مغناطیسی خود قرار داده و شما را به سمت خودشان خواهند کشید.
۴٫ اگر افکار منفی شما را رها نمیکند، شاید به دلیل احساسات منفی است که در وجود شما جمع شدهاند و در صورت ابراز آنها، تخلیه شده و دست از فکر و ذهن شما برمیدارند. شما احساس بد و ناراحتکننده را میتوانید با همصحبتشدن با دوستان واقعی، تقلیل دهید. اگر افکار به صورت کلمه در آیند، از میزان بار منفی آنها کاسته میشود.
۵٫ با تمرکز و مدیتیشن و جلوگیری از ورود هر نوع تفکر منفی، حتی برای دقایقی هم در طول روز، به مرور قدرت ذهن خود را در ممانعت از ورود افکار منفی، بالا میبرید.
۶٫ هنگام انعقاد کلام چه با دیگران و چه درخلوت خود، بهتر این است که از جملات تاثیرگذاری که روند روبه مثبت دارند، استفاده کنید. کلماتی از جنس نتوانستن، موفق نشدن، بد شانس بودن و … را در جملات خود استفاده نکنید تا به ملکه ذهن و یک باور، تبدیل نشود.
۷٫ در مواجهه با افکار منفی میتوانید از تمرینهایی مانند نوشتن این افکار یا نقاشی آنها استفاده کنید. به این ترتیب بار این مسئله از دوش ذهنتان برداشته شده و به بیرون درز پیدا میکند و از تاثیرات منفی آن، کاسته خواهد شد.
۸٫ گاهی اوقات برای تغییر ذهن، به تغییر محیط هم احتیاج پیدا میشود. قرا گرفتن در محیطی یکنواخت که احتمالا در آن، شکست یا فقدان چیزی را دیدهاید، سبب میشود آن اتفاقات و پیامدها مرتبا در پیش چشمان شما باشد. تغییر محیط راهی است برای کمکردن استرسها و افکار منفی.
۹٫ فکرهای منفی و کاهنده انرژی، دلیلی خواهد شد برای اینکه داشتههایمان را نبینیم یا کمتر ببینیم. پس بهتر است که لیست داشتهها و موفقیتهایمان را نوشته و همیشه پیش رویمان نگه داریم تا دستاوردهای و تواناییهایمان را فراموش نکنیم.
۱۰٫ نگاه همه یا هیچ را نداشته باشید؛ به این معنی که اگر در زمینهای نتیجه دلخواه حاصل نشود، این نتیجه را به همه زمینههای زندگی بسط ندهیم. دلیلی وجود ندارد اگر در امتحانات درسی موفقیت قابلقبولی را به دست نیاوردیم، پس در آینده در انتخاب شغل و یا هر مورد دیگر هم دچار شکست شویم!
۱۱٫ حتما این جمله را پیش چشمان خود همیشه داشته باشید: ذهن اطرافیان را نخوانید. سعی نکنید که بدون شنیدن حرفهای دیگران و فقط از روی بعضی نشانهها و اعمال، ذهنخوانی کنید و تمام افکار منفی راجع به دیگران را در فکر خود بپرورید .
ریشه افکار منفی و درمان تخصصی آن
برای ریشهیابی منفیبافی، بهترین راه مراجعه به روانشناس ماهر است. آنها با استفاده از متد خاصی که دارند، علت این تفکرات منفی را تشخیص داده و سپس اقدام به درمان آن میکنند.
یکی از درمانهایی که بعد از علتیابی، متخصصان در نظر می گیرند، روش توقف فکر است؛ روشی که در آن به مراجع آموزش داده میشود تا با تمرینهای مختلف به مرحلهای برسد که با وجود هجوم افکار منفی به ذهن او، بلافاصله با اندک تأملی بتواند جلوی گسترش این افکار را بگیرد و افکار مثبت را به طور ارادی جایگزین آنها بکند.
نتایج داشتن افکار منفی در زندگی
افکار منفی به راحتی میتوانند آرامآرام ذهن شما را آنچنان درگیر کنند که نتوانید بهراحتی با موقعیتهای مثبت هم کنار بیایید؛ مثل بیماری که توان جسمی بیمار را بهتدریج کاهش میدهد.
از نتایج درازمدت درگیری با افکار منفی میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
– انزوا و دوریگزینی از جمع
– عدم احساس آرامش
– کاهش اعتمادبهنفس
– ازدستدادن موقعیتهای جدید در زندگی به دلیل ترس و اضطراب
– افسردگی و نبود حس شادی در وجود فرد
– فرار از حل مسائل زندگی
– زوال عقل براساس نتایج جدید علمی
– ابتلا به بیماریهای عصبی و جسمی
و مواردی از این دست..
سخن نهایی
نمیتوانمها، نشدنها، امکان نداردها و افعالی از این دست را از فرهنگ لغات ذهن خود دور کنید. بار منفی کلمات بسیار بر ذهن و افکار شما تاثیرگذار است. آمدن و رفتن افکار منفی فقط با خواست و اراده خودمان امکانپذیر خواهد بود؛ پس کلید قفل ذهن خود را به هر نوع تفکری نسپارید.
با توجه به بعضی از روشهای گفته شده در این متن و با یاری اساتید این تخصص، با افکار منفی ذهن خود تن به تن بجنگید و از آنها نهراسید. باید شکست شان دهید. در غیر اینصورت آنها بر اراده شما چیره خواهند گشت و امید به بهبودی اوضاع را از شما خواهند گرفت.
عالی بود
با سلام سپاس از همراهی شما
ممنون از انرژی خوبی ک میدین حال دلم با مطالب زیباتون بهتر شد. امیدوارم تنتون سالم وحال دلتون هر روز بهتر از دیروز تا از انرژی خوبتون بهرمند شیم
درود بر شما همراه گرامی ، همچنین
شادیتان روز افزون
pingback چطور عشقمان تبدیل به نفرت میشود؟ | مجله موفقیت
pingback نکاتی که در انتقاد پذیری باید به یاد داشته باشید | مجله موفقیت