با این هفت راهکار، اعتمادبهنفستان را به سقف برسانید
اعتمادبهنفس هم مثل خیلی از مهارتها میتواند بهمرور زمان ایجاد و تقویت شود. هرچند کمبود اعتمادبهنفس بیشتر به زنان نسبت داده میشود، اما هم زنان و هم مردانی که احساس مهمنبودن و در حاشیهبودن داشتهاند، این کمبود را تجربه کردهاند؛ مثلا اگر شما جوانترین یا پیرترین فرد در محل کارتان باشید یا درونگرا و در اقلیت باشید، ممکن است احساس عدماطمینان کرده و مدام خودتان را بابت رفتارتان سرزنش کنید. این هفت راهکار به شما کمک میکند اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید.
آنچه در این مطلب میخوانید [ ]
تصمیمگیری و انتخاب کنید
ممکن است شایستگی شما بیشتر از کاری باشد که به آن مشغول هستید. بهجای اینکه مهارتهای خود را افزایش دهید، روی افزایش اعتمادبهنفستان تمرکز کنید. یکی از بخشهای مهم اعتمادبهنفس که روانشناسان به آن اراده میگویند، انتخابهای ماست. با تمرین و تلاش همه ما میتوانیم انتخاب کنیم و و اعتمادبهنفسمان را افزایش دهیم. کتی کی و کلیر شیپمن، نویسندگان کتاب رمز اعتمادبهنفس، مینویسند: « اعتمادبهنفس ما افزایش پیدا میکند، اگر از تلاشکردن برای تمام و کمالبودن دست برداریم و خودمان را برای عدمموفقیت آماده کنیم!»
اگر میخواهید از رئیستان درخواست ترفیع کنید یا معلم یوگای خود را به مهمانی دعوت کنید، اما میترسید، بهتر است پیشبینیها و فکرهای منفیتان را نادیده بگیرید و آن کار را انجام دهید! با گذشت زمان، روبهروشدن و کنارآمدن با شکست آسانتر میشود و این مسئله میتواند به افزایش اعتمادبهنفس شما کمک کند.
در دام کمالگرایی نیفتید
عدمموفقیت و ریسکپذیری از اجزای کلیدی ساختن اعتمادبهنفس هستند. کارا ماکسیمو، یک مددکار اجتماعی بالینی، میگوید: «زنان با پذیرفتن اینکه همه چیز در زندگی معین و قطعی نیست، میتوانند بر تمایل به کمالگرایی خود غلبه کنند.» او به مراجعان خود که با کمالگرایی دستوپنجه نرم میکنند، میگوید کاری را که میخواهند انجام دهند یا چالشی را که با آن درگیر هستند، در بدترین شرایط و پایینترین کیفیت آن تصور کنند: « خیلی از ما تصور میکنیم باید هر چیزی را در بهترین و بالاترین جایگاه آن تصور کنیم، اما واقعیت این است که برای اینکه یک قدم بردارید، نباید به آن بالاترین نقطه نگاه کنید. فقط بگویید: «خب! خوبه، چطور میتونم اون یک قدم رو بردارم؟ اون قدم چه شکلیه؟» شما همیشه میتوانید به عقب برگردید.

اعتمادبهنفس ذاتی خود را بهکار بگیرید
اعتمادبهنفس شما بیشتر از آن چیزی است که فکر میکنید. شما هر روز تصمیمهای مختلف زیادی میگیرید؛ مثل اینکه ناهار چی بخورید یا چه پیامی برای مادرتان بفرستید. این تصمیمگیریهای روزمره به مقداری اعتمادبهنفس نیاز دارد. بیشتر این تصمیمها ناخودآگاه هستند و برای گرفتن آنها از اعتمادبهنفس ذاتی خود استفاده میکنیم. به صدها تصمیم کوچک موفقیتآمیزی که هر روز میگیرید، فکر کنید و اعتمادبهنفس خود را بهبود ببخشید.
صداهای منفی پسزمینه ذهنتان را نادیده بگیرید
شاید عجیب و برخلاف باورهای شما باشد، اما کمی دوربودن از مواجهه با واقعیت، شاید بتواند یک گام اساسی در پرورش اعتمادبهنفس باشد. شیپمن میگوید: «شما بهکمی ناآگاهی احتیاج دارید تا بتوانید عملکردی پویا داشته باشید، چون اگر تقریبا مانند یک کامپیوتر عمل کنید و تمام دادهها، مواردی که ممکن است مشکل ایجاد کند و تمام سختیها را درنظربگیرید، احتمالا هیچوقت نمیتوانید کاری را انجام دهید. هرچند عجیب بهنظر میرسد، اما دقت کامل احتمالا یک مانع در برابر انجامدادن کارهاست!» البته شیپمن در مراحل اولیه بررسی این ایده است.
زود شروع کنید!
بچهها را با مزایای داشتن اعتمادبهنفس آشنا کنید. آنها را تشویق کنید ریسک کنند و بعد به آنها یاد بدهید که چگونه شکست و بازندهبودن را هم پذیرا باشند. به آنها بیاموزید که همیشه خوببودن با دیگران، مهمترین چیز نیست. شیپمن هم مدتی نگران یکی از دخترهایش بوده که او را سرکش و دختری که رفتار چندان دخترانهای ندارد، توصیف میکند: «تا زمانی که در حال نوشتن این کتاب بودم، فکر میکنم داشتم سعی میکردم او را بیشتر کنترل کنم و در یک قالب مشخص جا دهم. حالا اما راحتتر هستم. میدانید چیست؟ این ویژگیها برای او میتواند خیلی خوب باشد. اجازه دادم او چیزهای مختلف را امتحان کند، شکست بخورد، دستوپا بزند و مبارزه کند. این کارها از او انسانی قویتر و با اعتمادبهنفس بیشتری میسازد.»
از راهنماییخواستن نترسید
شارون اندرسون رایت، مدیرعامل و رئیس شرکت Half Price Books، میگوید که هیچوقت بهخاطر زنبودنش دچار کمبود اعتمادبهنفس نشده است. این تا حدی به این دلیل است که او کارش را در یک تجارت خانوادگی و وقتی سن کمی داشته، آغاز کرده و مادرش هم مدیرعامل همان شرکت بوده است؛ بااینحال در آن زمان او هم بهخاطر اینکه مدیر کارمندهایی بود که از خودش بزرگتر بودند، کمی احساس بیاعتباری و ناامنی داشت: «چون من جوانتر بودم، حس میکردم بهاندازه اطرافیانم باهوش نیستم. شرکت ما افرادی حرفهای را استخدام کرده بود و من متوجه شدم آنها خیلی بیشتر از من میدانند. سعی کردم به آنهایی که فکر میکردم از من بیشتر میدانند و جوابهای درست میدهند، تکیه کنم و سوال بپرسم.» هیچوقت از اینکه از آدمهای اطرافتان مشورت بگیرید و سوال کنید، نترسید.
در ذهنتان وکیلمدافع خود باشید
شیپمن این کار را به زنانی که تلاش میکنند اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشند، توصیه میکند. او این مثال را میزند: «فرض کنید یک بررسی عملکرد در محل کار دریافت کردهاید و رئیستان به شما ۸۰درصد بازخورد مثبت و ۲۰درصد بازخورد منفی داده است. بهجای مدام فکرکردن به آن 20درصد منفی(کاری که خیلی از زنان انجام میدهند) فکر خود را به این سمت ببرید که بیشتر مردم بررسی مشابه دریافت کردهاند و به خودتان یادآوری کنید که درصد بیشتری از بازخورد مثبت بوده است. سعی کنید از این ابزار استفاده کنید تا از شر فکر و خیال مدام خلاص شوید و بتوانید آن را پشتسر بگذارید.