دنیای این کوچولوهای دوستداشتنی…!
یکتا فراهانی
کودکان با وجود شیرینیها و جذابیتهایشان، مشکلات و بدقلقیهایی هم دارند. برای اینکه بتوانیم برخورد درستی با آنها داشته باشیم، باید با دنیای آنها آشنا شویم. اگر والدین ندانند فرزندشان بهطور طبیعی باید در چه سنی چه رفتارهایی داشته باشد، نمیتوانند بهخوبی مشکلات او را تشخیص دهند. والدین همزمان با آشنایی با رشد جسمانی کودک، باید از رشد روانی او هم شناخت داشته باشند؛ مثلا همانگونه که باید از زمان واکسنزدن یا غذای خاص سن او مطلع باشند، باید بدانند کودک چه زمان رشد عاطفی پیدا میکند. به همین منظور با دکتر زهرا رمضانخانی، روانشناس کودک، گفتوگو کردهایم تا بیشتر با دنیای کودکان آشنا شویم.
رشد سریع جسمانی
اغلب کودکان تا ۶ماهگی رفتارهایی مشابه هم دارند؛ ضمن اینکه پاسخهای انعکاسی قبل از ۶ماه به پاسخهای انعطافی تبدیل میشوند؛ یعنی در این هنگام اگر کسی به کودک لبخند بزند، او هم لبخند میزند؛ درحالیکه قبلا لبخندهای کودک معنادار نبودند و تنها بازتابی از رفتار اطرافیان بودند. در این زمان کودک کمکم معنای خشم و عصبانیت اطرافیان را تشخیص میدهد. مشخصه بارز کودکان تا ۲سالگی، رشد سریع جسمی آنهاست؛ یعنی از تولد تا ۱سالگی ۵۰درصد به قدش اضافه میشود. رشد حرکتی، روانی و حافظه بچهها از الگوی خاصی پیروی میکند و مطابق جداول رشدی بینالمللی است. معمولا بچهها حدود ۹ماهگی میتوانند بنشینند،۱۰ماهگی چهاردستوپا میروند یا اواخر همین ماه میتوانند راه بروند، اما فراموش نکنید که بچهها مثل هم نیستند و هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند.
حس دنیای اطراف
بهطورکلی دوسال اول زندگی بهعنوان دوره حسی–حرکتی شناخته میشود. کودک در دوره حسی–حرکتی ارتباط با دنیا و شناخت آن را ازطریق حواس خود شروع میکند؛ علاوهبر اینکه کمکم با حرکت به اطراف، بیشتر این حس را تکمیل میکند. حدود ۸ماهگی حافظه فعالتر میشود و والدینش را از بیگانه تشخیص میدهد. او در این زمان تقلیدهای آگاهانه انجام میدهد؛ چون مغزش درحال رشد است و حافظه به محرکهای شنیداری پاسخ میدهد.
درک زبانی و شناختی
کودک از ۹ تا ۱۰ماهگی درک زبانی پیدا میکند؛ یعنی کلماتی مانند مامان، بابا، آب و … را از هم تشخیص میدهد و از ۱۱ تا ۱۲ماهگی اولین کلمات معنیدار را بیان میکند و از بازیهای نمادی مثل«دالی موشه و قایمباشک« لذت میبرد.
رشد عاطفی
۷ تا ۸ماهگی زمانی است که کودک ازلحاظ عاطفی به مرحلهای میرسد که بودونبود افراد و اشیا را تشخیص میدهد. حس شادی و ناراحتی خود را با خنده یا گریه نشان میدهد و وقتی مادر نیست یا اسباببازی را از او بگیرند، متوجه میشود و بهنوعی اعتراضش را اعلام میکند؛ البته این احساسات تا ۲سالگی متنوعتر و کاملتر میشوند.
رشد کلامی
از ۱۲تا ۱۸ماهگی قدرت تکلم کودک رشد بیشتری پیدا میکند و خواستههای ما را درک میکند: «برو، بیا، در رو ببند، توپت رو بیار و …». بازیهای تقلیدی هم معمولا در این زمان شروع میشوند و چون پدر و مادر نخستین افراد درکنار او هستند، رفتارهای آنها را تقلید میکند. یعنی اگر والدین دعوا کنند، کودک هم با دنیای خشن بزرگسالان آشنا میشود و همین خاطرات میتوانند درآینده در چگونگی برقراری ارتباط او با دیگران تاثیرگذار باشند.
رشد اجتماعی
کودک بهتدریج با اطرافیان خو میگیرد و دنیای پیرامون خود را میشناسد؛ بنابراین برای اینکه بتواند رشد اجتماعی و عاطفی خوبی پیدا کند، مهمترین کار این است که بین او و والدینش رابطه محبتآمیزی برقرار باشد. درآغوشگرفتن، نوازش و کلام محبتآمیز بسیار مهمند و کمبود آنها درآینده بر رشد عاطفی او بسیار تاثیر میگذارند.
راهنمایی دادن به کودک
معمولا بعد از ۶ماهگی با توجه به اینکه کودک محیط اطراف را درک میکند، والدین میتوانند او را در انجام کارها راهنمایی کنند و خطرات را به زبان قابلفهم خودش، به او گوشزد کنند. پدر و مادر حتما باید دربرابر رفتار نامطلوب کودک صبوری کنند و توجه داشته باشند که باید رفتاری محبتآمیز و قاطعانه داشته باشند؛ البته قاطعیت به معنای اعمال خشونت نیست؛ چون دراینصورت کودک بیشتر لجبازی میکند.
حس مالکیت
در دوره حسی-حرکتی، کودکان احساس مالکیت را تجربه میکنند؛ «مال منه، عروسک منه و …» عباراتی هستند که از زبان آنها میشنویم. حتی این حس مالکیت و خودمحوری را تعمیم میدهد و میخواهد اسباببازیهای دیگران را هم متعلق به خودش کند. ممکن است این احساس تا ۷سالگی ادامه پیدا کند، ولی شکل آن تغییر میکند. در این زمان اگر والدین نتوانند برخورد مناسبی با کودک داشته باشند، رفتارهای ناشی از خودخواهی در وجود او میمانند. والدین باید به کودک یاد بدهند که همهچیز متعلق به او نیست. در سنین پایین باید حواسش را پرت کنند، ولی در سنین بالاتر باید برایش توضیح دهند که هرچیزی را که دوست دارد، متعلق به او نیست. اگر کودک آموزش درستی نبیند، در آینده هم حس حسادت در او تقویت میشود و نسبت به دیگران حس مالکیت خواهد داشت.
درک کودک از اخلاقیات
کودک تقریبا از ۱۸ماهگی میفهمد چه کاری خوب یا چه کاری بد است. اسباببازی برای بازیکردن است و نباید آن را بشکند، جیغزدن، پرتکردن یا نقزدن بد است و… . در این زمان چون او متوجه میشود که باید به حرف اطرافیان گوش دهد، میتوانیم تربیت واقعی او را آغاز کنیم.
میتوانیم به او اجازه دهیم تا در هنگام بازیکردن از دستهایش، بهخصوص سرانگشتانش، بهخوبی استفاده کند؛ چون بهکارگیری سرانگشتان دست همراه با هماهنگی چشم بر رشد شناختی کودک بسیار تاثیرگذار است؛ مثل بازیکردن با شنهای کنار ساحل یا بازیکردن با خمیر.
مهارتهای تربیتی
پایههای تربیتی باید از ۶ماهگی بهطور کامل گذاشته شوند، کودک از زمانیکه میتواند بهتنهایی بنشیند، تقریبا ۸ماهگی، باید حریم شخصی و استقلال فردی را تجربه کند؛ مثلا باید به او اجازه دهید خودش بهتنهایی غذا بخورد، حتی اگر خیلی طول بکشد یا کثیفکاری کند. برای رسیدن به زمانیکه او بتواند دستشویی رفتن را یاد بگیرد، والدین علاوهبر صبوریکردن برای یادگیری او، نباید نگران کثیفشدن خانه باشند و درواقع باید بدانند که کودک در این زمینه تقصیری ندارد. هنگامیکه کودک بتواند با اطرافیان ارتباط برقرار کند، باید برای رفتارهای خوبش تشویق شود و درعوض رفتارهای نامطلوب، پاسخی متناسب با رفتارش دریافت کند؛ مثلا وقتی وسایلش را پرت میکند یا جیغ میزند، باید درجا و بلافاصله برایش به زبانی ساده توضیح دهیم که رفتارش به چه علت درست نیست؛ چون او کاملا از نوع کلام و چهره اطرافیان تشخیص میدهد که رفتارش درست یا غلط بوده است.
رفتارهای محبتآمیز و تشویقهای بهجا باعث رشد اعتمادبهنفس کودک میشود و در تقویت این احساس در آینده بسیار موثر خواهد بود. اگر میخواهیم کودک را از انجام کاری منع کنیم، باید دلایلش را برایش توضیح دهیم؛ «دست نزن، ببین چایی داغه! میسوزی…» بعد کمی دستش را نزدیک کنیم تا معنی داغی و سوختن را متوجه شود.
سعی کنید علاوه بر اینکه با کودک زیاد حرف میزنید، کلمات مترادف زیادی هم برای او به کار ببرید تا گنجینه لغاتش بیشتر شود: «ماشین رو ببین، چه قشنگه، خیلی خوشگله…»
درواقع وظیفه اصلی والدین این است که هم محبت و نوازشهای لازم را از کودک دریغ نکنند و هم صبر و حوصله کافی داشته باشند تا بتوانند رفتار مناسبی با او داشته باشند؛ ضمن اینکه قاطعیت لازم هم باید چاشنی همیشگی روش تربیتیشان باشد. فراموش نکنید رفتار شما تاثیر زیادی در کودک دارد؛ وقتی والدین بامحبت با فرزندشان حرف میزنند او هم رفتار محبتآمیزی با عروسکش دارد؛ چون روش تربیت حالت انتقالی دارد که خیلی زود در وجود کودک شکل میگیرد و انگار بهنوعی به کودک تزریق میشود.
مرسی از مطالب خوب
تشکر